اهل کوفه و قیام امام حسین علیه السلام

کوفه و قیام امام حسین علیه السلام

اگر نتوان قبـل از فاجعه دردناک کربلا، اهل کوفه را شناخت، در این رویداد به خوبی چهره آنها شناخته می شـود. نفاق، بی وفایی، دودلی، عدم اراده و قدرت تصمیم گیری مردم کوفه در مواقع حساس به گونه ای بود که ابتدا احساسات بسیار نشان می دادند و بعد در اندک مدتی چهره خود را عوض نمـوده و کاملاً تغييرمی کردند.

در این مبحث، نخست از دعوت اهل کوفه از امام حسین علیه السلام سخن به میان می آید و سپس پیامدهای آن، یعنی ورود مسلم بن عقیل به کوفه و فرود آمدن امام حسین علیه السلام در حوالی کوفه(کربلا) و نقش کوفیان در فاجعه کربلا، و اسارت اهل بیت علیهم السلام در کوفه مورد بحث قرار می گیرد.

دعوت اهل كوفه از امام حسین علیه السلام

در پی مرگ معاویه در نیمه رجب سال ۶۰ و به خلافت رسیدن یزید که بر خلاف پیمان صلح معاویه با امام حسن مجتبی علیه السلام بود، حضرت امام حسین علیه السلام پیمان صلح را پایان یافته و خلافت یزید را غیر شرعی و غیر قانونی دانسته و ضمن سرباز زدن از بیعت با وی، اقدام به قیام بر ضد او نمود. 

به این منظـور آن حضرت برای انعکاس گسترده اهداف خـود از قیام در عالم اسلام، مدینه را ترک فرمود و به مکه مهاجرت نمود که مسلمانان از اقصی نقاط ممالک اسلامی برای انجام فریضه حج به سوی این شهر مقدس در حرکت بودند.

اجتماع سران کوفه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی

وقتی به مردم کوفه خبر رسید که امام حسین علیه السلام با یزید بیعت نکرده و از مدینه به مکه رفته و در آن شهر اقامت نموده است، سـران آن ها در خانه سلیمان بن در صرد خزاعی اجتماع کردند. چون همه گرد آمدند، سلیمان گفت: «می دانیـد معاویه مرد و به زودی به جزای عملش خواهد رسید. اینک پسرش یزید به جای او نشسته است . امام حسین علیه السلام با او مخالفت کرده و از بیم طاغوتهای اولاد ابوسفیان به مکه رفته است . اکنون اگر شما پیروان او و پدرش هستید و می خواهید با دشمن او پیکار کنید با وی مکاتبه نمایید، و چنانچه آمادگی نبرد ندارید، اعلام کنید».

حضار گفتند: «ما او را یاری میکنیم و با دشمنانش پیکار خواهیم کرد و در راهش چندان جان فشانی میکنیم که بتواند حکومت را قبضه کند».

سلیمان هم از آنها عهد و پیمان گرفت که تا آخر با او باشند، سپس به آنها گفت نامه ای دسته جمعی به امام بنویسند و او را دعوت کنند تا به کوفه بیاید.

اولین نامه اهل کوفه به امام حسین علیه السلام

این اولین نامه اهل کوفه بود که سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجیبه فزاری، حبیب بن مظاهر اسدی، رفاعة بن شداد بجلی، عبدالله بن وال تیمی و گروهی دیگر از سران شیعه آن را مهر کردند. 

این عده نوشته بودند: «دشمن تو و دشمن پدرت ـ معاویه ستم گر مرده و پسر ملعونش یزید به جای او نشسته است. ما حاضر هستیم در راه تو جانفشانی کنیم. امیر کوفه، نعمان بن بشیر است که به تنهایی در دارالاماره به سر می برد و مردم به نماز جمعه و جماعتش حاضر نمی شوند و به او خراج نمی دهند و کسی به او اعتنایی ندارد. اگر بدانیم به کوفه می آیی، او را بیرون میکنیم تا به شام برود. شاید خداوند، ما را با آمدن تو به حق رهنمون کند».

این نامه را سران کوفه توسط عبدالله بن سبع همدانی و عبدالله بن مسمع بكرى برای امام حسین علیه السلام به مکه فرستادند. آن حضرت وقتی نامه را خواند، سکوت کرد و به آورندگان آن جوابی نداد. 

پس از آنها قيس بن مسهر صیداوی، عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی، عمارة بن عبيد سلولی و عبدالله بن وال تیمی که از سرشناسان کوفه بودند با حدود صد و پنجاه نفر خدمت امام علیه السلام رسیدند و هر دو نفر، سه نفر و چهار نفر حامـل نامه ای بودند که در آنها از امام حسین علیہ السلام خواسته شده بود به کوفه بیاید، ولی امام به آنها نیز جوابی نداد.

آخرین نامه اهل کوفه

سپس هانی بن هانی و سعید بن عبدالله حنفی آمدند و نامه ای به این مضمون (که آخرین نامه اهل کوفه بود) برای حضرت امام حسین علیه السلام آوردند:

بسم الله الرحمن الرحيم

به حسین بن علی امیرالمؤمنین از پیروان مؤمن و مسلمان او از اهل کوفه. اما بعد، مردم منتظر تو هستند و غیر از تو کسی را برای پیشوایی خود قبول ندارند. پس ای پسر دختر پیغمبر، بشتاب. بشتاب که باغها سرسبز، و میوه ها رسیده، و زمین پر علف شده و درختان برگ آورده است. اگر می خواهی، به سوی ما بشتاب که لشکری مجهز، آماده قدومت هستند.

ايـن نـامـه را شبث بن ربعی، حجـاربن ابجـر، يزيد بن حارث، يزيد بن رويم، عـروة بن قيس، عمروبن حجـاج زبيـدی و محمد بن عمیر بن عطارد تمیمی مهر کرده بودند.

پاسخ امام حسین علیه السلام به نامه های کوفیان و اعزام مسلم بن عقیل علیه السلام به سمت کوفه

پس از این نامه بود که امام حسین علیه السلام برخاست و به مسجدالحرام رفت و بعـد از اقامه دو رکعت نماز در بین رکن و مقام به خانه آمد و فرستادگان مردم کوفه را خواست و فرمود: جدم پیغمبر را خواب دیدم و مرا به امری مامور کرد. من هم به دنبال آن می روم و خدا هم خیر مرا در این راه خواسته است . آنگاه پاسخ نامه های مردم کوفه را بدین گونه داد:

بسم الله الرحمن الرحيم

از حسین بن علی به مردمی از مؤمنین، سلام برشما، و بعد هانی بن هانی و سعيد بن عبدالله که آخرین فرستادگان شما هستند، نامه های شما را آوردند و از مضمون آنها اطلاع یافتم. من هم درآمدن به سوی شما کوتاهی ندارم، ولی قبل از آمدن، برادر و پسر عمویم و مرد مورد اعتماد خاندانم، مسلم بن عقیل بن ابی طالب را به سوی شما فرستادم تا او مرا از وضع و حال شما آگاه کند. اگر شما همانگونه هستید که در نامه های خود نوشته اید با مسلم از جانب من بیعت کنید و او را یاری نمایید و تنهایش نگذارید. به جان خودم سوگند که امام باید بر وفق کتاب خدا به عدل حکم کند. خدا ما و شما را به واقع هدایت کند و همه، تقوای الهی پیشه سازیم. والسلام علیکم و رحمة الله وبركاته .

آنگاه نامه را مهر کرد و به مسلم داد و فرمود اگر دیدی مردم آماده بیعت با من هستند زودتر به من خبر بده تا بر اساس آن عمل کنم سپس با وی وداع کرد و او را اعزام نمود.1

  1. تاریخ طبری 4/262 – ارشاد 2/36 ↩︎
اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *