خطبه امام حسین علیه السلام در برابر سپاه کوفه

خطبه امام حسین (علیه السلام) در برابر سپاه کوفه

محمد بن جریر طبری مؤرخ در کتاب تاریخ معروفش تاریخ الامم و الملوک خطبه ای کوتاه از حسین بن علی (علیه السلام) در منزل ذی حسم نقل می کند جایی که طلیعه ی دشمن رسیده است و امام حسین (علیه السلام) در خطر محاصره لشکریان عراق قرار می گیرد، آنجا سخنرانی کرد و خطبه خواند امام (علیه السلام) و ضمن خطبه اش باز سرّ قیام خود را بیان کرد: «ألا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه» یعنی وضع موجود مردم این چنین است و هرگاه وضع امت اسلامی به این صورت برسد بر شخصیتی آماده و لایق مانند سیّدالشهدا (علیه السلام) لازم و واجب است که قیام کند مگر نمی بینید وضعیت موجود را، و چرا از من می پرسید که چرا تسلیم نمی شوی و چرا بیعت نمی کنی و چرا این حکومت را نمی پذیری و چرا فرزند معاویة بن ابی سفیان را به عنوان رهبر و قائد امت اسلامی نمی شناسی؟ آری، جای این سؤال نیست؛ مگر وضع موجود امت اسلامی را نمی بینید؟

«الا ترون انّ الحق لایعمل به، مگر نمیبینید به حق عمل نمی شود؟ مقصود این نیست که مردم دروغ می گویند یا مردم در خانه ها خیلی غیبت می کنند، این سنخ معصیت ها همیشه در بین مردم بوده است.

امام (علیه السلام) می فرماید: مگر نمی بینید که چراغ امامت و پیشوایی و رهبری امت اسلامی از مسیر و جریان استوار بودن در اجرای حق و عدل منحرف شده است و حاصل بر مدار تأیید ظلم و تأیید ظالمان و پیشرفت دادن ستمکاران استوار گشته است. مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و مگر نمی بینید که مردم از باطل دست

نمی کشند، ولیرغب المؤمن فی لقاءالله، باید مرد با ایمان در چنین وضع اسفناکی به آرزوی شهادت برخیزد و عاشق شهادت و فداکاری باشد و به راستی به دیدار خدا شائق گردد. «فانی لااری الموت الا شهادة» این هم همان

نکته ای است که در مسجد الحرام به نقل سید در لهوف و علی بن عیسی در کشف الغمه آمده: آنجا هم امام (علیه السلام) فرمود: سخن از شهادت است، و سخن از جان بازی و فداکاری است، اینجا هم فرمود: مرگ را در این راه جز شهادت نمی بینم «ولاالحیوة مع الظالمین الّا برما»، زندگی در این وضع موجود را جز خستگی و کسالت و بی روحی برای خودم و برای مؤمن چیزی نمی شناسم.

در کامل بن اثیر الکامل فی التاریخ صاحب کتاب اسد الغابه که انصافا هر دو از کتاب های بسیار نفیس و پرفایده ی اسلامی است می گوید: پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) با حرّ بن یزید ریاحی روبرو شد دو خطبه بیان کرد، یک خطبه پیش از نماز ظهر و یک خطبه بعد از نماز عصر است؛ میگوید: بعد از نماز عصر حسین بن علی (علیه السلام) برخاست و خطبه ای ایراد کرد و به حرّ بن یزید ریاحی و یارانش چنین فرمود:

اما بعد، «ایها الناس فانکم ان تتقوا الله و تعرفوا الحق لاهله یکن ارضی لله»

ای مردم اگر تقوای خدا را پیشه کنید و مردمی پرهیزکار باشید و حق را برای اهل حق بشناسید، این بیشتر خدا را از شما خشنود می کند.

مراد حضرت (علیه السلام) از این حق آن حقی است که تمام حق ها بر پایه آن استوار است و آن حقی است که اگر آن حق تباه شد هر حقی تباه است و اگر آن حق محفوظ ماند راه محفوظ ماندن همه ی حقوق باز و گشاده است؛ یعنی حق پیشوائی و حق رهبری و حق زمامداری امت اسلامی.

«فانّکم ان تتقوا الله و تعرفوا الحقّ لأهله یکن ارضی لله» بعد هم روشن تر فرمود: «و نحن اهل البیت اولی بولایة هذا الامر» مردم، ما خاندان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، ما وارثان خاتم انبیاء سزاوارتریم که حکومت دینی کنیم وزمامدار دین و دنیای شما باشیم «من هؤلاء المدّعین ما لیس لهم» از اینان که زور گویند و مقامی بس مقدّس و بس حساس را مدعی شده اند که چنان مقامی برای آنها نیست «والسائرین فیکم بالجور والعدوان» از اینان که در میان شما به ظلم و ستم و بیداد عمل می کنند و حاصل نمی توان اینان را جانشینان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زمامداران یک امت اسلامی و مبلغان قرآن مجید شناخت «والسائرین فیکم بالجور والعدوان».

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *