چهارشنبه / ۳۰ آبان / ۱۴۰۳ Wednesday / 20 November / 2024
×

در این مقاله قصد داریم تا نگاهی مختصر به زندگانی پر خیر و برکت امام سجاد علیه السلام داشته باشیم. پس با ما همراه باشید. نگاهی گذرا به تولد تا شهادت امام سجاد علیه السلام چهارمین امام شیعیان حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام)، مشهور به زین‌العابدین1 و سیدالسجادین2، شخصیتی هستند که پدربزرگ ایشان، حضرت علی […]

مختصری از زندگانی امام سجاد علیه السلام چهارمین خلیفه و حجت الهی
  • کد نوشته: 6501
  • 44 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • در این مقاله قصد داریم تا نگاهی مختصر به زندگانی پر خیر و برکت امام سجاد علیه السلام داشته باشیم. پس با ما همراه باشید.

    نگاهی گذرا به تولد تا شهادت امام سجاد علیه السلام

    چهارمین امام شیعیان حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام)، مشهور به زین‌العابدین1 و سیدالسجادین2، شخصیتی هستند که پدربزرگ ایشان، حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، در توصیفی که از مادر بزرگوار ایشان داشته اند، آن حضرت را بهترینِ اهل زمین بعد از پدرشان امام حسین علیه السلام معرفی نموده‌اند.3

    ایشان در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشودند.

    مادر بزرگوار آن حضرت بنا بر نقل مشهور، شهربانو، دختر آخرین پادشاه سلسله ساسانی، یزدگرد سوم بوده‌اند.

    دوران کودکی ایشان با دوران خلافت جدّ بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و عموی گرامی ایشان، امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، همراه بوده و در نوجوانی، حدود ده سال در خدمت پدر بزرگوارشان امام حسین علیه السلام تا زمان شهادت ایشان در حادثه کربلا بودند.

    حضرت سجاد (علیه‌السلام) زمانیکه ۲۴ سال سن داشتند، در واقعه کربلا حاضر بودند اما به علت بیماری شدید، در خیمه بستری بوده و پس از شهادت پدر، به عنوان اسیر به همراه دیگر خاندان شهدا به اسارت برده شدند.

    ایشان در کاخ یزید خطبه بسیار مهمی خواندند که چهره یزید را افشا کرده و مردم شام را نسبت به حادثه دردناک کربلا آگاه ساخت.

    حضرت سجاد (علیه‌السلام) پس از شهادت پدر، به مدت ۳۵ سال (از سال 61 تا 95) در دوران بسیار سخت حکومت خلفای بنی امیه، امامت جامعه را به عهده داشتند.

    سرانجام، در سال 95 هجری قمری به دستور ولید بن عبدالملک، مسموم و به شهادت رسیدند و در کنار عموی بزرگوارشان حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) در بقیع دفن شدند.

    صحیفه سجادیه مجموعه‌ای ارزشمند و گرانبها از دعاهای آن حضرت است که به‌عنوان گنجینه‌ای از معارف دینی به دست ما رسیده است.

    زمان و مکان تولد

    به اتفاق تاریخ نویسانی از جمله، شیخ مفید در الارشاد، اربلی در کشف الغمة، طبرسی در اعلام الوری و علامه مجلسی در بحار الانوار، محل تولد آن حضرت مدینه بوده اما سال و روز تولد آن بزرگوار مورد اختلاف شدید تاریخ دانان و سیره ‌نویسان واقع شده اقوال مختلفی نقل گردیده است.

    مشهورترین اقوال در زمینه سال تولد حضرت، سال ۳۸ هجری است که بزرگانی نظیر جناب شیخ مفید در کتاب الارشاد، شیخ کلینی در اصول کافی، ابن‌شهر آشوب در مناقب، ابن‌خشاب در موالید اهل البیت، شهید اول در کتاب الدروس، ابن‌صباغ مالکی در کتاب الفصول المهمه و دیگران ، همین قول را پذیرفته اند.

    به عنوان نمونه: شیخ کلینی در اصول کافی آورده است: «ولد علی (علیهماالسلام) فی سنة ثمان و ثلاثین و قبض فی سنة خمس و تسعین.»4 (علی بن الحسین (علیهماالسلام) در سال ۳۸ به دنیا آمد و در سال ۹۵ رحلت نمود.)

    در زمینه روز تولد آن بزرگوار چند قول وجود دارد:

    1. روز پنجشنبه یا جمعه نیمه جمادی الاولی5
    2. روز پنجشنبه یا جمعه نیمه جمادی الاخری6
    3. روز نهم ماه شعبان7
    4. روز پنجشنبه پنجم شعبان8

    مادر امام سجاد علیه السلام

    نام مبارک ایشان

    بر اساس قول مشهور، مادر بزرگوار امام چهارم، شاهزاده‌ای از دربار ایران و دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی بود. این بانوی بزرگوار در یک رؤیای صادقه،9 به دین اسلام ایمان آورده و مانند نرجس خاتون، مادر امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) توسط حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) برای فرزند عزیزش امام حسین (علیه‌السلام) خواستگاری شده بود.

    ایشان در جنگی که میان ایرانیان و اعراب در اوایل اسلام اتفاق افتاد ، اسیر شدند و پس از سختی‌های بسیاری که پشت سر گذاشتند، به مدینه آمده و سپس به ازدواج امام حسین (علیه‌السلام) درآمدند.

    روایاتی که در مورد ایشان آمده، نام‌های متعددی را برایشان بیان کرده‌اند، از جمله:

    1. شاه زنان10
    2. جهان شاه11
    3. شهرناز12
    4. جهان نانویه13
    5. خوله14
    6. برّه15
    7. سلافه16
    8. غزاله17
    9. سلامه18
    10. حرار19
    11. مریم20
    12. فاطمه21

    اما آنچه از میان آن‌ها در نزد بزرگان شیعه معروف است شهربانویه یا همان شهربانوست.22

    نسب حضرت شهربانو سلام الله علیها

    بیشتر منابع، نام پدر ایشان را یزدگرد، آخرین شاه ساسانی نوشته‌اند.

    به عنوان نمونه: یعقوبی، تاریخ نویس شیعه در قرن سوم هجری، اولین کسی است که درباره حضرت شهربانو مطلب نوشته که می‌توان به آن اعتماد کرد. او درباره مادر امام سجاد (علیه‌السلام) می‌نویسد: (مادر امام سجاد، حرار، دختر یزدگرد بود).23

    نام های دیگری هم برای پدر ایشان ذکر کرده اند24؛ اما آن چیزی که قطعی است این است که نژاد این بانوی بزرگوار از ایرانیان بوده است، به عنوان شاهد بر این مطلب به دو روایت از شیعه و اهل سنت دقت کنید:

    روایات در مورد مادر امام سجاد علیه السلام

    الف) در روایتی در کتاب عیون اخبار الرضا چنین آمده است:

    «عن سَهْلِ بْنِ الْقَاسِمِ النُّوشْجَانِیِّ قَالَ: قَالَ لِیَ الرِّضَا علیه السلام بِخُرَاسَانَ إِنَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ نسب [نَسَباً] قُلْتُ وَ مَا هُوَ أَیُّهَا الْأَمِیرُ قَالَ إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَامِرِ بْنِ کَرِیزٍ لَمَّا افْتَتَحَ خُرَاسَانَ أَصَابَ ابْنَتَیْنِ لِیَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِیَارَ مَلِکِ الْأَعَاجِمِ فَبَعَثَ بِهِمَا إِلَی عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَوَهَبَ إِحْدَاهُمَا لِلْحَسَنِ وَ الْأُخْرَی لِلْحُسَیْنِ علیه السلام فَمَاتَتَا عِنْدَهُمَا نُفَسَاوَیْنِ وَ کَانَتْ صَاحِبَةُ الْحُسَیْنِ علیه السلام نَفِسَتْ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام …»25

    (قاسم نوشجانی می‌گوید: حضرت رضا علیه السلام در خراسان به من فرمود: بین ما و شما یک خویشاوندی است. عرض کردم: چگونه سرورم!؟ فرمود: وقتی عبد الله بن عامر ابن کریز خراسان را فتح نمود، دو دختر از یزدگرد پادشاه ایران را اسیر کرد و آن دو را برای عثمان بن عفان فرستاد. عثمان یکی را به امام حسن و دیگری را به امام حسین علیهما السلام بخشید. هر دو در هنگام زایمان از دنیا رفتند! کنیز امام حسین علیه السلام، علی بن الحسین علیهما السلام را به دنیا آورد …)

    ب) زمخشری روایت می کند که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: برای خداوند از بندگانش دو برگزیده و سر گل وجود دارد. پس برگزیده او از عرب، قریش و از عجم (غیر عرب)، فارس است.

    علی بن حسین (علیه‌السلام) می‌فرمود من فرزند دو برگزیده هستم (انا ابنُ الخِیَرَتَین) چون جدش رسول الله بود و مادرش دختر یزدگرد پادشاه (ایران).26

    چگونگی ورود ایشان به سرزمین اسلام

    درمورد زمان و چگونگی ورود شهربانو به سرزمین اسلام گزارش‌های مختلفی بیان شده است که سه زمان را برای وررد ایشان به مدینه بیان می کنند:

    1. زمان خلافت عمر

    شیخ کلینی و شیخ عباس قمی بر این باورند که ایشان در زمان خلیفه دوم وارد مدینه شدند.27

    1. زمان خلافت عثمان

    شیخ صدوق و ابن مقرم در کتاب های خود به این مطلب اشاره کرده اند.28

    1. زمان خلافت امام علی علیه السلام

    شیخ مفید و برخی از تاریخ نویسان این دوره را برای ورود ایشان به مدینه نقل کرده اند.29

    اما ماجرای اسارت این بانو در زمان خلافت عمر بن خطاب و یا در دوره حکومت امام علی (علیه‌السلام) دارای اشکالاتی است و قول صحیح‌تر دیدگاه دوم است.

    حضرت شهربانو با ازدواج با امام حسین (علیه‌السلام)، وارد دنیای جدیدی از زندگی شد که قبل از آن فقط در خواب قابل تحقق بود. ایشان به چنان افتخاری رسید که برای پیامبر و خاندانش (علیهم‌السّلام) «عروسی ممتاز» باشد، چرا که به هنگام عقد ازدواج، از زبان امیرمؤمنان (علیه‌السلام) این بشارت را شنید که حضرت به پسرش امام حسین (علیه‌السلام) فرمود: “یا اباعبدالله! احتفظ بها فانها ستلد لک خیر اهل الارض و هی‌ام الاوصیاء الذریة الطیبة.” (‌ای اباعبدالله! از او محافظت کن؛ زیرا به زودی بهترینِ اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت. و او، مادر امامان و مادر یک نسل پاکیزه است.) 30

    زمان وفات ایشان

    در مورد وفات مادر بزرگوار امام سجاد (علیه‌السلام) در برخی از نقل های تاریخی، متاسفانه مطالبی دیده می‌شود که هیچگونه ارزش علمی و سندی ندارد،

    از جمله: حضور حضرت شهربانو در کربلا، غرق شدن در رودخانه فرات، سوار شدن بر ذوالجناح یا اسبی دیگر و آمدنش به ایران و سرانجام، پنهان شدن در کوه (کوه بی بی شهربانو در شهر ری).

    قصه‌پردازان به انگیزه‌های مختلف، این حکایات بی‌اساس را در برخی کتاب‌ها و در بین مردم عادی، چنان با آب و تاب نقل کرده اند که گویا این مطالب حقیقت دارد.

    صحیح‌ترین قول در مورد وفات ایشان این است که آن بانو، پس از به دنیا آمدن حضرت سجاد (علیه‌السلام) به فاصله‌ اندکی وفات نمودند. این قول را قطب‌الدین راوندی در الخرائج و مرحوم شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل نموده‌اند.31

    دوران کودکی امام سجاد علیه السلام

    بر اساس نقل‌های تاریخی، حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) دو سال ابتدای کودکی خود را در زمان خلافت پدربزرگ گرامی شان، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گذرانیدند چرا که سن مبارک حضرت بنابر مشهور ۵۷ سال و زمان شهادت آن حضرت سال ۹۵ هجری گزارش شده است،

    بنابراین، سال تولد آن حضرت ۳۸ هجری خواهد بود و چون امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در سال چهلم هجری به شهادت رسیدند، بنابراین دو سال اولیه عمر امام چهارم، در دوران جدشان سپری شده است.32

    قول دیگری هم وجود دارد که چون تولد حضرت را در سال ۴۸ هجری می‌داند، طبیعتا طبق این قول، امام سجاد زمان جدشان امیرالمومنین را درک نکرده اند ولی این قول بسیار ضعیف بوده و روایات محکمی برخلاف آن وجود دارد.

    حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) پس از شهادت جدشان به مدت ۱۰ سال ، امامت عموی شان امام حسن (علیه‌السلام) را درک کردند.

    در مورد اتفاقات مربوط به این دوازده سال، مطلب خاصی نسبت به امام سجاد صلوات الله علیه در منابع تاریخی و روایی ذکر نشده است.

    دوران نوجوانی

    بعد از مسمومیت و شهادت امام حسن (علیه‌السلام) تا سال ۶۱ هجری و شهادت پدر بزرگوارشان امام حسین علیه السلام، ده، تا دوازده سال می‌گذرد، علت اختلاف در این مدت این است که روایات درباره شهادت امام حسن (علیه‌السلام) مختلف آمده است.

    در این مدت، امام چهارم (علیه‌السلام) در کنار پدر بزرگوار خود حضرت امام حسین (علیه‌السلام) به سر برده است.

    گرچه در متون تاریخی چیزی از این دوران درباره حضرت گزارش نشده است ولی حضرت سجاد (علیه‌السلام) در تمام این مدت شاهد حوادث تلخ و تاسف بار بر امت اسلامی بوده است.

    اعمال شیطانی خاندان بنی امیه توسط معاویه، بی‌وفایی مردم نسبت به حکومت الهی عموی بزرگوارش و مظلومیت شدید آن حضرت و سپس وقایع مربوط به کناره‌گیری امام حسن (علیه‌السلام) از خلافت و صلح با معاویه، و بالاخره دوران سخت و طاقت فرسای اذیت و آزار نسبت به شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پس از حاکمیت همه جانبه معاویه تا زمان مرگش، همه و همه را حضرت سجاد (علیه‌السلام) شاهد بوده است و این مدت را در کنار عمو و پدر بزرگوار خود سپری می‌کرده است تا بالاخره معاویه از دنیا رفت و جای خود را به پسر شراب‌خوار و فاسق خود، یزید داد.

    حضرت سجاد (علیه‌السلام) که در این سال طبق نقل مشهور 22 سال سن دارد در کنار پدر حضور دارد.33

    همسران

    امام چهارم حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) دارای همسرانی بوده اند که اکثر آنها “امّ ‌وَلَد” بوده‌اند. ام‌ولد به کنیزی گفته می‌شود که با مردی ازدواج کند و از او صاحب فرزند شود که در این صورت دیگر نمی‌شود او را فروخت.

    حضرت فاطمه بنت حسن سلام الله علیها

    حضرت فاطمه، دختر امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) است که کنیه‌ شان ام‌عبدالله است که در میان دختران ایشان از هر لحاظ ممتاز بودند. ایشان به همسری حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) در آمده و نتیجه این ازدواج مبارک، چهار فرزند بوده است. حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) حسن، حسین و عبدالله باهر.34  البته مادر حسن و حسین و عبدالله باهر در بعضی از اسناد تاریخی ام‌ولد ذکر شده است.35

    ایشان از بانوان بزرگواری است که در داشتن برخی از امتیازات بی نظیر می‌باشند؛ ایشان دختر امام، نوه امام، همسر امام، عروس امام، مادر امام، مادر بزرگ امام می‌باشند.

    ایشان فرزند امام مجتبی (علیه‌السلام) و نوه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، همسر امام سجاد (علیه‌السلام) عروس امام حسین (علیه‌السلام) مادر امام باقر (علیه‌السلام) و مادر بزرگ سایر امامان ‌(علیهم‌السّلام) است.

    از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که روزی آن حضرت از مادر بزرگشان یادی کرده و فرمودند:

    “کانت صدیقة لم یدرک فی آل الحسن مثلها”.36

    (جده‌ام صدیقه بود و در خاندان حضرت امام حسن (علیه‌السلام) کسی به مقام و رتبه او دیده نشد.).

    نکته قابل توجه این است که اصطلاح “صدیق” و مقام خاص صدیقان که در قرآن هم‌ردیف انبیاء آورده شده است.37

    بانو حوراء

    یکی دیگر از همسران حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) کنیزی است به نام حوراء که از سوی جناب مختار به ایشان هدیه شده بود. ایشان مادر مکرمه حضرت زید بن علی (علیه‌السلام) است که با رشادت کامل علیه دودمان اموی قیام کرد و در کوفه به شهادت رسید.38

    همسران دیگر

    غیر از حضرت فاطمه بنت الحسن و بانو حوراء، پنج همسر دیگر را برای امام سجاد علیه السلام ذکر کرده اند که همگی ام ولد بوده اند اما نامی از آنها در تاریخ ثبت نشده است.39

    فرزندان

    در کتب تاریخی برای امام سجاد (علیه‌السلام) اعداد گوناگونی برای تعداد فرزندان ایشان ذکر شده است:

    • در کتاب مناقب تالیف ابن‌شهرآشوب تعداد فرزندان حضرت، دوازده نفر ذکر شده است.
    • در کتاب کشف الغمه تعداد فرزندان حضرت نه نفر و در کتاب موالید اهل البیت هشت نفر آورده شده و هردو ادعا کردند که حضرت دختر نداشته‌اند.
    • ابن‌سعد در طبقات الکبری هفده فرزند برای حضرت برشمرده است.
    • بعضی هم ده پسر و چهار دختر برای حضرت ذکر کرده‌اند.40

    اما شیخ عباس قمی در منتهی الآمال از قول شیخ مفید، برای آن حضرت پانزده فرزند از دختر و پسر ذکر کرده است که عبارتند از:

    1.  امام محمدباقر (علیه‌السلام) ملقب به ابوجعفر که مادرشان فاطمه (ام‌عبدالله) دختر حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بوده است.
    2.  عبدالله و حسن و حسین که مادرشان ام‌ولد (کنیز) بوده است.
    3.  زید و عمر که مادرشان ام‌ولد دیگری بوده است، مادر ایشان کنیزی بوده به نام حوراء که جناب مختار به حضرت هدیه کرده بود.
    4.  حسین اصغر و عبدالرحمن و سلیمان از ام‌ولد دیگری بوده‌اند.
    5.  علی و خدیجه که مادرشان ام‌ولد بوده است و این علی کوچکترین فرزند حضرت سجاد (علیه‌السلام) بوده است.
    6.  محمد اصغر که مادرش ام‌ولد بوده است.
    7.  فاطمه و علیه و ام‌کلثوم که مادر ایشان هم ام‌ولد بوده است.

    دلایل تایید امامت امام سجاد علیه السلام

    تعیین توسط معصومین قبل از ایشان:

    از نظر شیعه دوازده امامی تعیین امام باید با عباراتی روشن و واضح باشد و جای هیچ شک و شبهه ای را باقی نگذارد. امامت امام چهارم را روایات صریح و روشنی تاکید می کنند، از جمله:

    • تعیین جانشینان بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط خود حضرت رسول .41
    • تاکید امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر امامت نواده‌اش زین‌العابدین (علیه‌السلام)42
    • وصیت امام حسین (علیه‌السلام) به امامت فرزندش حضرت سجاد (علیه‌السلام)43

    شهادت دادن حجرالاسود بر امامت ایشان:

    شیخ کلینی در اصول کافی و شیخ طبرسی در الاحتجاج از امام باقر (علیه‌السلام) روایت شده است که فرمودند:

    بعد از شهادت حضرت سید الشهدا (علیه السلام)، محمد بن حنفیه از امام سجاد (علیه‌السلام) دعوت نموده و با ایشان خلوت کرد.

    گفتگوی امام سجاد علیه السلام با محمد بن حنفیه پیرامون موضوع امامت

    سپس گفت: ‌ای پسر برادرم شما می‌دانید که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امامت را پس از خود برای علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) قرار داده و بعد از او برای امام حسن (علیه‌السلام) و سپس برای امام حسین (علیه‌السلام)؛ و پدر تو کشته شد که خدا از او راضی باشد و درود خدا بر او، ولی او به کسی (بعد از خودش) وصیت نکرده است؛

    و من عموی تو هستم و برادر پدر تو و من به خاطر سن و سالم ، نسبت به این امر (امامت)، از تو که هنوز جوان هستی شایسته‌تر می‌باشم. پس با من در مورد امامت جدال44 مکن و با من به مخالفت برنخیز.

    در این هنگام امام سجاد (علیه‌السلام) به او فرمود: عمو جان! تقوای الهی پیشه کن و آنچه حق تو نیست را ادعا مکن؛ من تو را موعظه می‌کنم تا از نادانان و گمراهان نباشی. ‌

    ای عمو! پدرم (صلوات‌الله‌علیه) قبل از اینکه به سوی عراق حرکت کند به من (در مورد جانشینی بعد از خود) وصیت نمود و در این مورد ساعتی قبل از شهادتش با من عهد بست؛ و این سلاح رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که نزد من است. پس در این امر دخالت نکن که برای تو از کوتاهی عمر و تغییر حال (بیماری) می ترسم. قطعا خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد کرده و پیمان گرفته است که امامت جز در نسل حسین علیه السلام قرار ندهد، پس اگر می‌خواهی بدانی (که امام واقعی کیست) بیا با هم به کنار حجرالاسود45 برویم و داوری در این مورد را به پیش او ببریم و از او در این مورد سؤال کنیم.

    امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: زمانی که این سخن بین آن دو رد و بدل می‌شد آن دو در مکه بودند.

    دعا و طلب شهادت دادن حجر الاسود

    پس با هم حرکت کردند و رفتند تا به حجرالاسود رسیدند.

    پس حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) به محمد فرمودند: تو شروع کن و به سوی خداوند گریه و زاری کن و از او بخواه تا حجر الاسود را برای تو به سخن در آورد و بعد از آن از او (در مورد امام بر حق) بپرس.

    محمد بن حنفیه نیز، با گریه و زاری دعایی را خواند و از خداوند درخواست کرد و سپس از حجرالاسود پرسید، ولی حجر الاسود به او جوابی نداد.

    در این هنگام امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند: ‌ای عمو جان تو اگر وصی (پیامبر اکرم) و امام بودی حتما حجرالاسود به تو جواب می‌داد.

    محمد بن حنفیه به آن حضرت عرض کرد: پس تو‌ ای پسر برادرم از خدا بخواه (که این سنگ بر امامت تو شهادت دهد) و از این سنگ بپرس.

    شهادت حجر الاسود به امامت امام سجاد علیه السلام

    پس امام سجاد (علیه‌السلام) آنچه را می خواست از خداوند درخواست نمود و سپس فرمود: (ای سنگ) تو را به حق آن کسی که عهد و پیمان همه پیامبران و جانشینان و همه مردم را در تو قرار داده است قسم می دهم که خبر دهی که وصی و امام بعد از حسین بن علی (علیه السلام) کیست؟

    پس حجرالاسود تکانی خورد که نزدیک بود از جایگاهش بیفتد، سپس خداوند آن سنگ را به زبان عربی آشکار، به سخن درآورد و گفت: پروردگارا! قطعا وصیت و امامت بعد از حسین بن علی (علیه‌السلام) به علی بن حسین فرزند امیرالمومنین و حضرت زهرا دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سپرده شده است. در این موقع، محمد بن حنفیه از ادعای خود برگشت و همیشه از معتقدین به امامت حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) بود.46

    معجزات و کرامات

    معجزه به کار یا عملی گفته می‌شود که پیامبران برای اثبات حقانیت دعوت خود انجام می‌دهند و همراه با ادعای پیامبری است،

    اما همان نوع عمل اگر از غیر پیامبر باشد و ادعای پیامبری را به همراه نداشته باشد، کرامت گفته می شود که جانشینان پیامبران و مومنین واقعی، هرجا که مصلحت بدانند آن را انجام می‌دهند تا حق بودن خود را برای مردم اثبات کنند. حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) مانند دیگر امامان معصوم ‌(علیهم‌السّلام) در زندگی اجتماعی خود دارای کرامت‌های فراوانی بوده‌اند.

    بر اساس شواهد تاریخی و روایاتی که کرامت‌های امام سجاد (علیه‌السلام) را گزارش می‌کنند، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

     شفا دادن مرض پیسی یک زن از شیعیان بنام حبابه والبیه و جوان نمودن او.

    امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) برای حبابه والبیه دعا کردند و به دعای آن حضرت، خداوند جوانی را به آن زن برگرداند، و با انگشت‌شان به او اشاره نمودند و در همان لحظه مانند دختر تازه جوان شده، دارای عادت ماهیانه شد که در آن زمان، آن زن صد و سیزده ساله بود.47

    از زندان به خانه بردن و سپس برگرداندن

    نقل است در زمانی که حجاج بن یوسف (از خلفای ظالم بنی امیه)، امام زین العابدین علیه السلام را در بغداد حبس کرده بود، مردی دیگر نیز در زندان بود. شبی آن مرد به یاد فرزندان خود بسیار گریست. حضرت از طریق علم امامت علت گریه او را فهمید. وقتی نیمه شب شد، امام زین العابدین(علیه السلام) به او فرمود: می‌خواهی که به خانه خود بروی وخانواده خود را ببینی؟

    آن مرد بعد از شنیدن این سخن دوباره گریه کرد و جوابی نداد. آن حضرت فرمود: دستت را به من بده و چشمانت را ببند. آن مرد دست به دست آن حضرت داد و چشمانش را بست. بعد از لحظه ای، حضرت فرمود: چشمت را باز کن. آن مرد چشمش را که باز کرد خود را در خانه خود دید. حضرت فرمود: برو خانواده و فرزندان خود را ببین و احوال آنها را بپرس و برگرد.

    آن مرد به خانه رفته و فرزندان و اهل‌بیت خود را دید،آنها از او در مورد امام سجاد(علیه‌السلام) پرسیدند. وقتی که حال آن حضرت را برای خانواده اش بیان کرد، به گریه و زاری افتادند و می‌گریستند. گریه و زاری آنها را تحمل نتوانست و بیرون آمد و به خدمت حضرت سجاد(علیه‌السلام) رسید؛ آن حضرت، دستش گرفت و فرمود: چشمت را ببند. هنگامی که چشم خود را باز کرد خود را در بغداد در داخل زندان دید48.

    نشان دادن چهره واقعی دشمنان اهل بیت به یکی از شیعیان.

    مردی از شیعیان به امام سجاد (علیه‌السلام) عرض کرد: به کدام دلیل، ما بر دشمنان‌مان برتری داریم در حالی که در بین آنها افرادی هستند که از ما زیباترند؟!! امام (علیه‌السلام) به او فرمودند: آیا دوست داری برتری خودت را بر آنها ببینی؟ عرض کرد: آری. حضرت با دست خودشان به صورت او کشیده و فرمودند: نگاه کن!! آن مرد نگاه کرد و به محض دیدن افرادی که در آنجا حضور داشتند، نگران شده و به خدمت حضرت عرض کرد: فدای شما شوم!! مرا به همان حالتی که بودم برگردانید چرا که من در مسجد جز روباه و میمون و سگ نمی‌بینم !! حضرت نیز دست‌شان را بر صورت او کشیدند و او به حالت اول خود برگشت.49

    نشان دادن حرمت و احترام خود به عبدالملک بن مروان.

    از امام باقر (علیه‌السلام) روایت شده که حضرت فرمودند: عبدالملک مروان (از خلفای ظالم بنی امیه) به دور خانه خدا طواف می‌کرد که امام سجاد (علیه‌السلام) در جلوی او طواف می‌کردند و هیچ به او توجهی به حضور پادشاه وقت (عبدالملک مروان) نداشته و به او نگاه نمی‌کردند و عبدالملک هم ایشان را از لحاظ چهره نمی‌شناخت. در این حال عبدالملک از اطرافیان خود سوال کرد: این کیست که جلوتر از ما طواف می‌کند و هیچ توجهی به ما ندارد؟!!

    به او گفته شد: او علی بن حسین (علیه‌السلام) است. عبدالملک آمد و در جایگا خودش نشست و گفت: او را پیش من بیاورید. هنگامی که حضرت به نزد او آمدند، گفت: ای علی بن حسین من که قاتل پدر تو نیستم پس چه چیزی مانع می شود که نزد ما نیایی ؟!!

    حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمودند: به درستی که قاتل پدر من با عملکرد خود دنیای پدرم را خراب کرد، و پدرم با این کار او، آخرت او را ویران ساخت؛ پس تو اگر دوست داری مانند او (قاتل پدرم) باشی پس باش. او گفت: هرگز!! ولی تو به نزد ما بیا تا از دنیای ما به تو برسد!!

    با شنیدن این سخن حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) بر روی زمین نشستند و عبای خود را پهن کرده و فرمودند: پروردگارا احترام بندگان برگزیده ات در نزد خودت را به او نشان بده!!

    در این لحظه ناگهان لباس حضرت پر از مرواریدهایی شد که اشعه تابناک آن چشم‌ها را نابینا سازد. سپس حضرت به او فرمودند: کسی که حرمت و احترام او نزد خداوند این چنین است آیا به دنیای تو نیازمند است؟!! و سپس عرض کرد: خدایا اینها را بگیر که من هیچ نیازی به آن ندارم.50

    باز کردن غل و زنجیر از دست و پای خود

    ابن‌شهاب زهری می‌گوید:

    من حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) را در روزی که او را ماموران عبدالملک بن مروان از مدینه به شام می‌بردند زیارت کردم. او دستور داده بود که حضرت را با آهن ببندند وافرادی را با تجهیزات کامل مسئول نگهبانی از ایشان کرده بود. من از آنها اجازه گرفته تا به حضرت سلام کرده و با او خداحافظی کنم. هنگامی که اجازه دادند نزد حضرت رفتم. دیدم دست و پاهای حضرت با غل و زنجیر بسته است، با مشاهده این صحنه به گریه افتادم و عرض کردم: دوست داشتم من به جای شما بودم و شما سالم بودید!!

    حضرت فرمود: ای زهری گمان می‌کنی این غل و زنجیرها مرا آزار می دهد؟!! اگر بخواهم هیچکدام از اینها نخواهد بود!! گرچه تو و امثال تو (از شیعیان) با دیدن این منظره غمگین می شوید اما اینها من را به یاد عذاب پروردگار می اندازد!! سپس حضرت براحتی دستش را از زنجیرها و پاهایش را از قید و بندها بیرون آورد و فرمود: ای زهری!! من بیشتر از دو منزل51 دیگر با اینها نخواهم بود ..52

    مدت امامت امام سجاد علیه السلام

    آنچه که قطعی و معلوم است این است که امامت آن حضرت از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد، اما چون تاریخ شهادت آن حضرت را سال 94 یا 95 هجری قمری نقل کرده اند، مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است، ولی از آنجایی که بزرگانی مانند شیخ مفید در الارشاد؛ شیخ کلینی در الکافی، علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه و بسیاری از دیگر بزرگان اهل حدیث و تاریخ53 سال 95 هجری قمری را به عنوان سال شهادت ایشان نوشته اند، میتوان گفت که نزدیک به یقین، مدت امامت ایشان همان 35 سال بوده و آن حضرت در هنگام شهادت 57 سال داشته اند.

    شهادت

    آخرین شب زندگانی حضرت سجاد علیه السلام

    آنچه در منابع تاریخی موجود در مورد چگونگی سپری شدن آخرین شب از زندگانی امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است، سه چیز به چشم می خورد:

    1. طلبیدن آبی برای وضو
    2. توصیه به مراعات کردن ناقه و شتری که با آن به حج می‌رفتند.
    3. آوردن آبی نزد حضرت برای آشامیدن؛ و خبر دادن آن بزرگوار از شهادت خود.

    امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: هنگامی که شب وفات امام سجاد (علیه‌السلام) فرا رسید، به فرزندش امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای پسرکم برایم آب وضو بیاور. حضرت امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: بلند شدم و آب وضو آوردم و پدرم فرمود: این آب برای وضو شایسته نیست. چرا که در آن چیزی مرده وجود دارد.

    امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: من چراغ آوردم و دیدم که در آن موشی مرده افتاده است، به همین خاطر آب وضوی دیگری را برایشان آوردم. آنگاه فرمود: پسرم این شبی است که به آن وعده داده شده‌ام.

    سپس در مورد مراعات حال شتر خود توصیه‌هائی نمودند که مبادا چیزی که او را در سختی می‌اندازد بر او انجام شود (در طویله ماندن و یا محکم بستن بند محملش) و اینکه آذوقه او را به او بدهند.54

    جریان جان دادن شتر امام سجاد علیه السلام در غم فراغ ایشان

    (در ادامه روایت نقل می کنند که: بعد از شهادت امام سجاد (علیه السلام)، مدتی نگذشت که شتر آن حضرت، از خانه خارج شد و نزد قبر آمد، و گردن خود را به آن می زد و فریاد و ناله می کرد و اشک از دو چشمش جاری می شد،

    به امام باقر (علیه السلام) حال حیوان را خبر دادند، آن حضرت پیش حیوان آمده و فرمودند: اکنون آرام باش و برخیز! خدا به تو برکت دهد؛ حیوان از جای برخاست و به منزل خود برگشت.

    دوباره مدتی نگذشت که آن حیوان از مکان خود خارج شده و نزد قبر آمده و مانند قبل، گردن خود را به آن می زد و فریاد و ناله می کرد و اشک از دو چشمش جاری می شد،

    دوباره به امام باقر (علیه السلام) حال حیوان را خبر دادند، آن حضرت پیش حیوان آمده و فرمودند: اکنون آرام باش و برخیز، اما این دفعه حیوان برنخاست!

    حضرت فرمودند: رهایش کنید که مشغول وداع است؛

    بعد از آن تنها سه روز آن حیوان زنده ماند و این حیوان، شتری بود که امام سجاد (علیه السلام) بارها با آن به مکه مشرف شده و در طول این سفرها حتی یکبار هم او را تازیانه نمی زد تا به مدینه برمی گشتند. )

    به هر حال از مجموع این روایت به دست می‌آید که حضرت، علاوه بر توصیه به مراعات حال شتر خود که بارها با آن به حج مشرف شده بودند،

    آبی برای وضو طلبیده تا وضو بگیرند و با علم غیب خود متوجه نجس بودن آن آب شده و بالاخره با آب پاکیزه دیگری وضو می‌گیرند تا برای دیدار با پردوردگار با طهارت باشند.

    لحظات آخر عمر شریف ایشان

    در مورد آخرین لحظات زندگی با برکت امام سجاد (علیه‌السلام) چند روایت وجود دارد:

    • ابوحمزه ثمالی از حضرت ابی‌جعفر امام باقر (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: چون هنگام وفات پدرم فرا رسید مرا به سینه خود چسبانید، و فرمود: ای پسر عزیزم!! تو را به چیزی وصیت می‌کنم که پدرم به هنگام وفاتش مرا به آن وصیت فرمود … : ای پسرکم از ظلم به کسی که در مقابل تو یاوری جز خداوند ندارد، بپرهیز.55
    • از حضرت امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است که وقتی وفات حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) فرا رسید بیهوش شد، سپس چشمان مبارک خود را باز نمود، سوره “واقعه”و “سوره فتح” را قرائت کرد و بعد فرمود: سپاس و ستایش خداوندی را که درباره ما به وعده اش وفا کرد و همه زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد و ما از هر کجای بهشت که بخواهیم برای خود منزل اختیار می‌کنیم. پس چه خوب است اجر کارکنندگان (اعمال خوب)56؛ سپس در همان لحظه قبض روح شد و دیگر هیچ نفرمود.57
    • در روایت دیگری با همین محتوا آمده است که حضرت در موقع وفات سه مرتبه بیهوش شدند و بعد به هوش آمده و در دفعه آخر این آیه شریفه قرآن را تلاوت فرمود.58
    • در روایت دیگری نیز آمده است: حضرت به هنگام وفات بیهوش شده و ساعتی در حال بیهوشی بودند. سپس پیراهن و پارچه‌ای را که رویشان کنار زده و فرمودند: الحمد لله الذی اورثنا الجنة نتبوء منها حیث نشاء فنعم اجر العاملین59 و آنگاه فرمودند: قبر مرا (تا جایی) بکنید تا بر زمین استوار و ثابت برسید. بعد پیراهن و یا پارچه‌ای که آنجا بود را بر روی خود کشیده و جان به جان آفرین تسلیم کردند.60

    قاتل ملعون امام سجاد علیه السلام

    در بین تاریخ نویسان در اینکه قاتل حضرت چه کسی است اختلاف است، بعضی معتقدند حضرت به دست ولید بن عبدالملک مسموم گردیدند و برخی دیگر معتقدند هشام بن عبدالملک که برادر خلیفه بود، حضرت را مسموم ساخت. هشام بن عبدالملک همان شخصی است که عظمت امام سجاد (علیه‌السلام) را با همه وجود در جریان حج خانه خدا ودست کشیدن بر حجرالاسود دیده است.

    هنگامی که خود او با همه تشریفات چشم پر کن پادشاهی، نتوانست حجرالاسود را زیارت کند و ببوسد،

    ولی حضرت سجاد (علیه‌السلام) که بوی عطر وجودشان و شکوه الهی ایشان همه را شگفت زده کرده بود، جلو آمده و همه مردم راه دادند و حضرت به راحتی حجرالاسود را بوسیدند.

    هشام از آن لحظه کینه امام سجاد (علیه‌السلام) را به دل گرفت تا بالاخره برای شهادت حضرت، برنامه‌ریزی نمود و برای مسمومیت ایشان اقدام کرد اما این کار نمی‌توانست بدون اجازه و مشورت کردن با خلیفه وقت، ولید بن عبدالملک باشد.

    به هر حال شهادت حضرت در زمان خلافت ولید بن عبدالملک واقع شده است61 و خاندان بنی مروان که مدیون محبت‌های امام سجاد (علیه‌السلام) بودند، آن حضرت را شهید کردند.

    پناه دادن حضرت سجاد علیه السلام به افراد در جریان واقعه حره

    امام سجاد علیه السلام در جریان واقعه “حره” به بسیاری از افراد از جمله خانواده مروان بن حکم پناه داد.

    مختصری از جریان واقعه حره (حَرِّه)

    در سال ۶۳ هجری جریان شورش مردم مدینه رخ داد که به فاجعه «حَرّه» مشهور شد. پس از شهادت امام حسین(ع) مردم مدینه از عملکرد و فساد یزید ناراضی بودند.

    حاکم مدینه بزرگان شهر را به نمایندگی از طرف مردم مدینه به دمشق فرستاد تا از نزدیک، یزید را ببینند و از لطف وی برخوردار شوند و مردم را به اطاعت از حکومت او تشویق نمایند.

    یزید در حضور بزرگان مدینه از شراب‌خواری و سگبازی و تشکیل مجالس گناه کوتاهی نکرد.

    اما از آنان پذیرایی به عمل آورد و هدایای گرانبها و سکه های طلای فراوان به آنان بخشید.

    یزید فکر می‌کرد که بزرگان مدینه با دریافت هدایا پس از بازگشت به مدینه، از او تعریف خواهند کرد.62

    نمایندگان مردم مدینه (جز منذر بن زبیر که به بصره رفت) به شهر خود بازگشتند و در اجتماع مردم شهر اعلام کردند که: ما از نزد شخصی برگشته‌ایم که دین ندارد، شراب می‌خورد، تار و تنبور می‌نوازد، سگبازی می‌کند و زنان خوش آواز در مجلس او دلربایی می‌کنند و با مشتی دزد و خرابکار به شب‌نشینی می‌پردازد، هم اکنون شما را شاهد می‌گیریم که او را از خلافت برکنار کردیم.63

    پس از این اعلام، مردم مدینه با عبدالله پسر حنظله بیعت کردند و حاکم مدینه و همه بنی‌امیه را از شهر بیرون کردند، ولی یزید به مسلم بن عقبة دستور لشکر کشی به مدینه را داد و این قیام را درهم شکست.

    در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از یاران پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و ناموس مردم مدینه توسط سپاه یزید به غارت رفت.

    جوانمردی امام سجاد علیه السلام در پناه دادن به خانواده دشمن خودشان در واقعه حره

    در ابتدای قیام، قیام کنندگان مدینه، بنی‌امیه را بیرون کردند، مروان (پدر عبدالملک) که از دشمنان اهل بیت(ع) بود، از امام سجاد علیه السلام خواهش کرد که همسر و خانواده او در خانه امام(ع) باشند، امام نیز پذیرفت و در مدتی که مدینه، محل قتل و غارت سپاه یزید بود، خانه امام سجاد(ع) پناهگاهی برای پناهندگان بود.64

    این عمل امام از جوانمردی ایشان نشأت می‌گرفت.

    امام سجاد در این واقعه حتی به خانواده دشمن خود پناه دادند همان طور که پیامبر اسلام(ص) نیز ابوسفیان را که دشمن ایشان بودند، در فتح مکه بخشید و امام علی(ع) نیز مروان را در جنگ جمل بخشید.

    با این حال، عبدالملک مروان که محبت و بزرگواری امام سجاد علیه السلام را در حق پدر و خانواده اش دیده بود، از آن همه لطف و مهربانی امام شرم نکرده و به خاطر محبتی که به دنیا و دارایی آن بسته بود، اقدام به شهادت آن امام مهربان و عزیز کرد.

    محل دفن امام سجاد علیه السلام

    حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) پس از شهادت و انجام مراسم تشییع که تمامی اهل مدینه در آن حضور داشتند، در بقیع (که قطعه زمینی است بسیار مبارک و محل دفن بسیاری از اولیاء خداوند، همسران پیامبر، مادر بزرگوار حضرت امیرالمؤمنین فاطمه بنت اسد (علیهما السلام) و بسیاری از صحابه پیامبر و تعدادی از شهدای صدر اسلام در آن واقع است) در کنار قبر مطهر حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) عموی بزرگوارشان دفن گردیدند.65


    1. زینت عبادت کنندگان ↩︎
    2. سرور سجده گنندگان ↩︎
    3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱. ↩︎
    4. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۶.    ↩︎
    5. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۲.   ↩︎
    6. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۸۰.  ↩︎
    7. همان ↩︎
    8. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،، ج۴۶، ص۷ -۱۵.  ↩︎
    9. خوابی که با واقعیت، هماهنگ است. ↩︎
    10. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.  ↩︎
    11. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۷. ↩︎
    12. مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، ص۴۵۶. ↩︎
    13. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱. ↩︎
    14. همان ↩︎
    15. همان ↩︎
    16. همان ↩︎
    17. کاتب واقدی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، مترجم: محمود مهدوی دامغانی، ج۵، ص۳۲۶. ↩︎
    18. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۶. ↩︎
    19. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.   ↩︎
    20. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.    ↩︎
    21. همان ↩︎
    22. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۸۰. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.    ↩︎
    23. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.  ↩︎
    24. شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین (علیه‌السلام)، ص۱۱- ۱۲. ↩︎
    25. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۲۸. ↩︎
    26. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۴.   ↩︎
    27. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۷. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۴. ↩︎
    28. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۲۸.  مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زین‌العابدین، ص۲۹. ↩︎
    29. مفید، محمد بن محمد، الارشاد،، ج۲، ص۱۳۷.  ↩︎
    30. مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زین‌العابدین (علیه‌السلام)، ص۲۸. ↩︎
    31. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۸، ح۱۹. راوندی، قطب‌الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۱.  ↩︎
    32. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۷، ح۱۸، به نقل از کشف الغمه.  ↩︎
    33. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲، ح۲۳، به نقل از الارشاد. ↩︎
    34. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، جاول، ص۱۷۷. ↩︎
    35. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵۵، به نقل از عدد.    ↩︎
    36. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج دوم، ص۵۸. ↩︎
    37. سورة مبارکة نساء، آیه 69 ↩︎
    38. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۸۳، ح۴۸، به نقل از فرحة الغری. ↩︎
    39. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۵ ↩︎
    40. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،، ج۴۶، ص۱۵۵ – ۱۶۳، ح۳، به نقل از عدد. ↩︎
    41. طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۱۱.  ↩︎
    42. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، باب نص بر امامت حسن (علیه‌السلام). ↩︎
    43. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنّات، ص۲۴۷- ۲۴۸.    ↩︎
    44. بحث و گفتگوی بدون دلیل ↩︎
    45. حَجَرُالْاَسْوَدْ سنگ سیاه‌رنگی است که بر دیوار کعبه نصب شده است. این سنگ تنها بخش باقیمانده از نخستین عبادتگاهی است که بر روی زمین ساخته شد. براساس روایتی از امام باقر(ع)، حجرالأسود، یکی از سه سنگ بهشتی بر روی زمین است. ↩︎
    46. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۴۸، ح۵. ↩︎
    47. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۷، ح۱۳، به نقل از کمال الدین.  ↩︎
    48. حوادث الایام، صفحه 52. ↩︎
    49. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۴۹، به نقل از مشارق انوار الیقین. ↩︎
    50. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲۰، ح۱۱، به نقل از الخرائج و الجرائح. ↩︎
    51. 16 فرسخ، مسیری در حدود 96 کیلومتر ↩︎
    52. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲۳، ح۱۵، به نقل از مناقب.   ↩︎
    53. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، باب۱۰، ص۱۴۷ – ۱۵۴، ح۱۰ و ۱۱ و ۱۲ و ۱۴ و ۱۷. ↩︎
    54. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۴۸، ح۴، به نقل از اختصاص و بصائر الدرجات. ↩︎
    55. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵۳، ح۱۶، به نقل از اصول کافی. ↩︎
    56. سوره مبارکة زمر، آیه۷۴.  ↩︎
    57. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵۲، ح۱۳، به نقل از اصول کافی. ↩︎
    58. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۵۴. ↩︎
    59. برگرفته از آیة 74 سورة زمر ↩︎
    60. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۱۶۵. ↩︎
    61. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵۲- ۱۵۴. ↩︎
    62. پیشوایی، مهدی، سیره پیشویان، قم، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع)، ۱۳۷۲ هـ ش، ص۲۵۵–۲۵۴. ↩︎
    63. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، بغداد، مکتبه المثنی، ج۴، ص۳۰. ↩︎
    64. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۲۵۹ ↩︎
    65. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵۱، ح۱۰، به نقل از کشف الغمه.  ↩︎

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *