قال: خطب فحمد اللَّه و أثنى عليه ثمّ قال: أيّها النّاس أمّا بعد[1]أنا فقأت عين الفتنة[2]و لم يكن أحد ليجترئ عليها غيري. (لم يكن ليفقأها أحد غيري) و لو لم أك فيكم ما قوتل أصحاب الجمل و أهل النّهروان، و أيم اللَّه لو لا أن تنكلوا[1] و تدعوا العمل لحدّثتكم بما قضى اللَّه على لسان […]
قال: خطب فحمد اللَّه و أثنى عليه ثمّ قال: أيّها النّاس أمّا بعد[1]أنا فقأت عين الفتنة[2]و لم يكن أحد ليجترئ عليها غيري. (لم يكن ليفقأها أحد غيري) و لو لم أك فيكم ما قوتل أصحاب الجمل و أهل النّهروان، و أيم اللَّه لو لا أن تنكلوا[1] و تدعوا العمل لحدّثتكم بما قضى اللَّه على لسان نبيّكم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم لمن قاتلهم مبصرا لضلالتهم عارفا للهدى الّذي نحن عليه. ثمّ قال: سلوني قبل أن تفقدوني[2] إنّي ميّت أو مقتول بل قتلا،[3] ما ينتظر أشقاها أن يخضبها من فوقها بدم [و ضرب بيده إلى لحيته[4]] و الّذي نفسي بيده لا تسألونى عن شيء فيما بينكم و بين السّاعة و لا عن فئة تضلّ مائة أو تهدى مائة[1] إلّا نبّأتكم بناعقها و سائقها.
فقام إليه رجل فقال: حدّثنا يا أمير المؤمنين عن البلاء قال:
إنّكم في زمان إذا سأل سائل فليعقل، و إذا سئل مسئول فليثبت، ألا و إنّ من ورائكم أمورا أتتكم جللا مزوّجا[2] و بلاء مكلحا[3] مبلحا[4]، و الّذي فلق الحبّة و برأ النّسمة إن لو فقدتموني و نزلت كرائه[5] الأمور و حقائق البلاء لقد أطرق كثير من السائلين و فشل كثير من المسئولين[6] و ذلك إذا قلصت[7] حربكم و شمّرت عن ساق[1] و كانت الدّنيا بلاء عليكم و على أهل بيتي حتّى يفتح اللَّه لبقيّة الأبرار، فانصروا قوما[2] كانوا أصحاب رايات يوم بدر و يوم حنين تنصروا و توجروا، و لا تسبقوهم فتصرعكم البليّة.
فقام إليه رجل آخر فقال: يا أمير المؤمنين حدّثنا عن الفتن، قال:
انّ الفتن[3] إذا أقبلت شبّهت[4] و إذا أدبرت نبّهت[5]، يشبهن[6] مقبلات و يعرفن مدبرات، انّ الفتن تحوم كالرّياح يصبن بلدا و يخطئن اخرى، ألا انّ أخوف الفتن عندي عليكم فتنة بنى أميّة، انّها فتنة عمياء مظلمة مطيّنة[1] عمّت فتنتها و خصّت بليّتها، و أصاب البلاء من أبصر فيها، و أخطأ البلاء من عمى عنها، يظهر أهل باطلها على أهل حقّها، حتّى يملأ الأرض عدوانا و ظلما و بدعا، و انّ أوّل من يضع جبروتها و يكسر عمدها و ينزع أوتادها اللَّه ربّ العالمين، و أيم اللَّه لتجدنّ بنى أميّة أرباب سوء لكم بعدي كالنّاب الضّروس[2] تعضّ بفيها و تخبط بيديها و تضرب برجليها و تمنع درّها[3]، لا يزالون بكم[4] حتّى لا يتركوا في مصركم الّا تابعا لهم أو غير ضارّ[5]، و لا يزال بلاؤهم بكم حتّى لا يكون انتصار[6] أحدكم منهم الّا مثل انتصار العبد من ربّه، إذا رآه أطاعه و إذا توارى عنه شتمه، و أيم- اللَّه لو فرّقوكم تحت كلّ حجر لجمعكم اللَّه لشرّ يوم لهم، ألا انّ من بعدي جمّاع[1] شتّى، ألا انّ قبلتكم واحدة، و حجّكم واحد، و عمرتكم واحدة، و القلوب مختلفة؛ ثمّ أدخل أصابعه بعضها في بعض.
فقام رجل فقال: ما هذا يا أمير المؤمنين؟
قال: هذا هكذا، يقتل هذا هذا، و يقتل هذا هذا، قطعا جاهليّة ليس فيها هدى و لا علم يرى، نحن أهل البيت منها بمنجاة[2] و لسنا فيها بدعاة.
فقام رجل فقال يا أمير المؤمنين: ما نصنع في ذلك الزّمان؟
قال: انظروا أهل بيت نبيّكم فان لبدوا فالبدوا[3] و ان استصرخوكم فانصروهم توجروا، و لا تسبقوهم فتصرعكم البليّة.
فقام رجل آخر فقال: ثمّ ما يكون بعد هذا يا أمير المؤمنين؟ قال: ثمّ انّ اللَّه تعالى يفرّج الفتن برجل منّا أهل البيت كتفريج الأديم[1]، بأبي ابن خيرة الإماء[2] يسومهم خسفا[3] و يسقيهم بكأس مصبّرة[4]؛ فلا يعطيهم الّا السّيف هرجا[5] هرجا، يضع السّيف على عاتقه ثمانية أشهر؛ ودّت قريش[6] عند ذلك بالدّنيا و ما فيها لو يرونى مقاما واحدا قدر حلب شاة أو جزر جزور[7] لأقبل منهم بعض[8] الّذي يرد عليهم حتّى تقول قريش: لو كان هذا من ولد فاطمة لرحمنا، فيغريه[1] اللَّه ببني أميّة فيجعلهم ملعونين أينما ثقفوا أخذوا و قتّلوا تقتيلا[2]* سنّة اللَّه في الّذين خلوا من قبل و لن تجد لسنّة اللَّه تبديلا[3].1
ترجمه کامل حدیث:
قال: حضرت خطبهای ایراد کرد که در آن خداوند را ستایش و او را تمجید نمود و سپس فرمود:
ای مردم، اما بعد! من بودم که چشم فتنه را کور کردم، و هیچکس جرأت این کار را جز من نداشت (هیچکس نمیتوانست آن را جز من کور کند). اگر من در میان شما نبودم، اصحاب جمل و اهل نهروان مبارزه نمیشدند. به خدا سوگند، اگر نمیترسیدم که دچار سستی شوید و دست از عمل بکشید، شما را از آنچه خداوند بر زبان پیامبرتان صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در مورد کسانی که با آنان جنگیدند، روشن بر گمراهی آنان و آگاه بر هدایت ما، خبر میدادم.
سپس فرمود: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید. من یا از دنیا خواهم رفت یا کشته خواهم شد، بلکه به قتل خواهم رسید. آن بدبختترین کسی که منتظر است، خواهد آمد و از بالای این (اشاره به محاسن خود) آن را با خون سرخ خواهد کرد. [با دستش به محاسن خود اشاره کرد.] قسم به کسی که جان من در دست اوست، درباره هیچ چیزی که میان شما و قیامت باشد یا درباره گروهی که صد نفر را گمراه یا صد نفر را هدایت میکند، نمیپرسید مگر آنکه شما را از راهنمای آن گروه و پیشوای آن خبر میدهم.
سپس مردی برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، درباره بلاها به ما خبر بده. فرمود:
شما در زمانی هستید که اگر کسی پرسید، باید درک کند و اگر کسی پاسخ داد، باید بر پاسخ خود پایدار باشد. بدانید که پس از شما رخدادهایی بزرگ و فتنههایی هولناک خواهد آمد. قسم به کسی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر مرا از دست بدهید و شرایط سخت و واقعیات بلا نازل شود، بسیاری از پرسشکنندگان سرگردان و بسیاری از پاسخدهندگان درمانده خواهند شد.
این هنگامی است که جنگ شما شدت یابد و دامنها بالا زده شود (کنایه از شدت گرفتاری) و دنیا بر شما و اهل بیت من بلا گردد تا خداوند برای بقیه نیکان راه گشاید. کسانی را یاری کنید که در روز بدر و حنین پرچمداران بودند. آنان را یاری کنید تا اجر ببرید، و بر آنها پیشی نگیرید تا گرفتار بلا شوید.
سپس مرد دیگری برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، درباره فتنهها به ما خبر بده.
فرمود: فتنهها هنگامی که نزدیک شوند، شبیهسازی میکنند (مبهم و پیچیده میشوند) و هنگامی که بگذرند، روشن میگردند. آنها در هنگام آمدن ناشناختهاند و در هنگام رفتن شناختهشده. فتنهها همچون باد میوزند، به سرزمینی میرسند و از سرزمین دیگری میگذرند. بدانید که ترسناکترین فتنه برای من بر شما، فتنه بنیامیه است.
آن فتنهای است کور و تاریک و گلآلود، که همه را فرا میگیرد اما بلای آن برخی را خاص میکند. کسانی که در آن فتنه روشنایی ببینند، گرفتار بلا خواهند شد و کسانی که از آن کور باشند، از بلا نجات خواهند یافت. اهل باطل بر اهل حق چیره خواهند شد تا زمین پر از ظلم، عدوان و بدعت شود. اولین کسی که قدرت بنیامیه را فرو مینشاند و ارکان آن را میشکند، خداوند پروردگار جهانیان است.
به خدا سوگند، بنیامیه را اربابان بدی برای خود خواهید یافت که همچون گرگ درنده با دندانهای نیش به شما میدرند، با دستها میکوبند و با پاها میزنند و از شیر خود محروم میکنند. آنها شما را رها نمیکنند تا در شهر شما کسی جز پیرو آنها یا کسی که آسیبی نرساند، باقی نماند. بلاهای آنها چنان بر شما سنگین خواهد بود که انتقام گرفتن از آنان برای شما همچون انتقام برده از اربابش خواهد بود؛ وقتی ارباب او را میبیند، اطاعت میکند و وقتی او را نمیبیند، دشنام میدهد.
به خدا سوگند، اگر شما را در زیر هر سنگی پراکنده کنند، خداوند شما را برای بدترین روز آنان گرد خواهد آورد. بدانید که پس از من اختلافات پراکندهای خواهید داشت. بدانید که قبله شما یکی است، حج شما یکی است، و عمره شما یکی است، اما دلهایتان پراکنده است. [سپس انگشتان خود را در هم فرو برد.]
مردی برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، این چیست؟
فرمود: این چنین است، این یکی آن را میکشد و آن یکی این را. قطعههایی از جاهلیت که در آن هدایت و دانشی دیده نمیشود. ما اهل بیت از این امور در امانیم و در آن دعوتکننده نیستیم.
سپس مردی پرسید: ای امیرالمؤمنین، در آن زمان چه کنیم؟
فرمود: به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید. اگر آنان سکوت کردند، شما هم سکوت کنید، و اگر شما را فراخواندند، آنان را یاری کنید تا اجر ببرید و بر آنان پیشی نگیرید تا گرفتار بلا شوید.
مرد دیگری پرسید: سپس چه میشود؟
فرمود: سپس خداوند فتنهها را با مردی از ما اهل بیت برطرف خواهد کرد، همانند برطرف کردن پوست. پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان باد که آنها را به سختی میگیرد و با جامی تلخ به آنان مینوشاند. او جز شمشیر چیزی به آنان نمیدهد، آنهم به قتلعام. شمشیر را برای هشت ماه بر دوش خواهد داشت. در آن هنگام، قریش آرزو میکند که تمام دنیا و آنچه در آن است را بدهند تا مرا برای یک لحظه ببینند، به اندازه دوشیدن گوسفندی یا قربانی کردن شتری، تا برخی از آنچه بر آنان وارد میشود را بپذیرم.
تا جایی که قریش خواهند گفت: اگر این از فرزندان فاطمه (علیها السلام) بود، بر ما رحم میکرد. سپس خداوند بنیامیه را گرفتار خواهد کرد و آنها را ملعون خواهد ساخت، هر جا که یافت شوند، گرفتار و به شدت کشته خواهند شد. این سنت خداوند است که در گذشتگان نیز بوده و برای سنت خدا تغییری نخواهید یافت.
تحلیل خطبهای تاریخی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
مقدمه
خطبههای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سرشار از نکات تاریخی، معرفتی، و اجتماعی است که بیانگر دیدگاههای والای آن حضرت درباره زندگی، دین، و حکومت است. یکی از خطبههای برجسته ایشان، که در این مقاله به تحلیل آن میپردازیم، خطبهای است که در آن حضرت به فتنهها، نقش اهل بیت (علیهم السلام) در هدایت جامعه، و ویژگیهای حکومت بنیامیه اشاره فرمودهاند. این خطبه حاوی آموزههایی ارزشمند برای شناخت چالشهای اجتماعی و تاریخی است که هم در زمان آن حضرت و هم در دوران معاصر، قابل تأمل است.
بخش اول: کور کردن چشم فتنه
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این خطبه، به نقش بیبدیل خود در پایان دادن به فتنههایی چون جنگ جمل و نهروان اشاره میکنند و میفرمایند که تنها کسی که توانایی کور کردن چشم این فتنهها را داشت، ایشان بودند. این بخش از خطبه بیانگر ویژگیهای منحصر به فرد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مدیریت بحرانها و هدایت امت اسلامی است. ایشان در عین حال، از بیم ضعف ایمان مردم و عدم تحمل حقایق، بسیاری از مسائل را بیان نمیکنند؛ این نشاندهنده رنجی است که حضرت از عدم آمادگی جامعه برای پذیرش حقیقت میبردند.
بخش دوم: پیشگویی شهادت و آینده فتنهها
حضرت علی (علیه السلام) در ادامه خطبه، به پیشگویی شهادت خود میپردازند و اشاره میکنند که توسط بدبختترین انسانها به شهادت خواهند رسید. این پیشگویی نه تنها به عمق معرفت ایشان اشاره دارد، بلکه نشان میدهد که حضرت علی (علیه السلام) از تمامی جزئیات حوادث آینده آگاه بودهاند. همچنین ایشان از بلاها و فتنههایی سخن میگویند که جامعه اسلامی پس از ایشان با آنها روبرو خواهد شد. این فتنهها به دلیل دور شدن مردم از آموزههای اهل بیت (علیهم السلام) رخ میدهد.
بخش سوم: تحلیل فتنههای بنیامیه
یکی از نکات مهم این خطبه، توصیف فتنههای بنیامیه است. حضرت علی (علیه السلام) این فتنهها را کور، تاریک، و گلآلود توصیف میکنند که جامعه را به شدت متأثر میکند. ایشان بنیامیه را اربابانی ستمگر و بیرحم معرفی میکنند که ظلم و بدعت را در جامعه رواج میدهند. این سخنان، تحلیل دقیقی از ماهیت حکومت بنیامیه و روشهای استبدادی آنان ارائه میدهد.
حضرت علی (علیه السلام) همچنین پیشگویی میکنند که پایان حکومت بنیامیه به دست فردی از اهل بیت (علیهم السلام) خواهد بود که با قاطعیت و شدت با آنان برخورد خواهد کرد. این پیشگوییها نشان از دیدگاه کلان و الهی حضرت علی (علیه السلام) در مدیریت جامعه دارد.
بخش چهارم: وظیفه مردم در مواجهه با فتنهها
در این خطبه، حضرت علی (علیه السلام) از مردم میخواهند که در زمان بروز فتنهها، به اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) مراجعه کنند. ایشان تأکید میکنند که اگر اهل بیت سکوت کردند، مردم نیز سکوت کنند و اگر اهل بیت فراخوان دادند، مردم باید از آنان پیروی کنند. این توصیهها نشان از نقش محوری اهل بیت (علیهم السلام) در هدایت جامعه اسلامی دارد.
بخش پنجم: وحدت ظاهری و تفرقه قلبی
حضرت علی (علیه السلام) به نکته مهم دیگری اشاره میکنند که قبله، حج، و عبادات مردم یکی است، اما دلهای آنان پراکنده است. این سخن بیانگر بحرانهای داخلی و اختلافات عقیدتی و سیاسی در جامعه اسلامی است که وحدت ظاهری را زیر سؤال میبرد. حضرت با اشاره به این تفرقهها، راه حل را در بازگشت به آموزههای اهل بیت (علیهم السلام) میبینند.
نتیجهگیری
این خطبه تاریخی، نه تنها نگاهی جامع به مسائل اجتماعی و سیاسی دوران حضرت علی (علیه السلام) دارد، بلکه حاوی آموزههایی ارزشمند برای هدایت جامعه در مواجهه با فتنهها و چالشهای مختلف است. تأکید بر نقش اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان محور هدایت، شناخت فتنهها و عوامل آن، و لزوم پایبندی به ارزشهای الهی از مهمترین پیامهای این خطبه است. این خطبه همچنان برای جوامع معاصر الهامبخش است و میتواند راهنمایی برای مواجهه با چالشهای مشابه در زمان ما باشد.
دیدگاهتان را بنویسید