در روایت موثق سماعه درباره اعلان خبر شهادت امام حسین علیه السلام توسط خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام چنین آمده است: «جبرئیل خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد، و آن حضرت در خانه اُمّ سلمه بود، پس حسین (علیه السلام) وارد شد، جبرئیل […]
در روایت موثق سماعه درباره اعلان خبر شهادت امام حسین علیه السلام توسط خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام چنین آمده است: «جبرئیل خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد، و آن حضرت در خانه اُمّ سلمه بود، پس حسین (علیه السلام) وارد شد، جبرئیل گفت: این را امت تو می کشند.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تربت او را به من نشان بده. پس جبرئیل مشتی خاکِ قرمز رنگ به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داد، و تا ام سلمه زنده بود آن خاک در نزد او بود.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مکرراً از شهادت آن حضرت خبر داده بود، و این مسئله از مسلّمات بود، نظیر خبر دادن از شهادت عمّار که آن حضرت مکرر فرموده بود:
«تقتله الفئة الباغیة؛ گروه ستمگر عمار را می کشند.»
اعلان خبر شهادت امام حسین توسط پیامبر و امیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیهم السلام
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود:
«چون امیرالمؤمنین (علیه السلام) از کربلا عبور نمود، چشم او پر از اشک شد، پس فرمود: در اینجا شتران بر زمین می خوابند، و در اینجا بارها را می گذارند و در اینجا خونشان ریخته می شود، خوشا به حال تو ای زمین که خون های دوستان، در تو جای می گیرد.»
نصر بن مزاحم نقل می کند که هرثمة بن سلیم گوید: در آن موقع که علی (علیه السلام) به سمت صفین می رفت در رکاب حضرتش بودیم، چون به کربلا رسید نماز خواند، پس از نماز، مقداری از خاک کربلا را برداشت و بویید، سپس فرمود:
«واهاً لکِ ایتهاالتربة! لیحشرن منک قوم یدخلون الجنّة بغیر حساب».
هرثمه پس از مراجعت از سفر به زن خود_که از شیعیان بود_ گفت: ابوالحسن پس از آن که قدری از خاک کربلا را برداشت و بویید، چنین و چنان گفت. _هرثمه اعتراض داشت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و می گفت: او چه اطلاعی از غیب دارد؟_ زن او گفت: ای مرد! دست از این سخن بردار. امیرالمؤمنین (علیه السلام) هر چه می گوید حقّ است.
هرثمه گوید: چون ابن زیاد سپاه کوفه را به سمت حسین (علیه السلام) روانه کرد، من در میان سپاه بودم، چون به حسین (علیه السلام) رسیدم، زمینی را که علی (علیه السلام) در آن فرود آمده بود و جایی را که از خاک آن برداشت و بویید و آن سخن را فرمود شناختم، پس از این سفر خوشم نیامد. نزد حسین (علیه السلام) رفتم و به او سلام کردم و قصه ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به او گفتم.
حضرت فرمود: تو با ما هستی یا با دشمن ما؟
گفتم: یابن رسول الله! من بی طرف هستم، نه با تو و نه با دشمن تو، خانواده من در کوفه هستند و اگر با تو باشم می ترسم که ابن زیاد به آنان ضرر برساند.
حسین (علیه السلام) فرمود: پس زود برو، و کشته شدن ما را مبین. زیرا هر کس آن روز را ببیند و مرا یاری نکند، خداوند او را داخل آتش می کند.
هرثمه گوید: پس من فرار کردم و کشته شدن امام (علیه السلام) را ندیدم.
سعید بن وهب گوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در کربلا دیدم که با دست خود اشاره می کند و می فرماید: «اینجا است و اینجا است».
راوی گفت: چه خبر است یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)؟
فرمود: « جمعی از آل محمد (علیهم السلام) در اینجا منزل می کنند، وای بر آنان از شما! و وای بر شما از آنان! یعنی شما آنان را می کشید و بدین جهت به جهنم می روید».
نصر به سند دیگر روایت می کند: وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کربلا رسید، ایستاد و فرمود:
«ذات کربٍ و بلاء» سپس به محلی اشاره کرد و فرمود: «اینجا شتران را می خوابانند و بارها را می گذارند و به جای دیگری اشاره کرد و فرمود: در اینجا خون آنان می ریزد».
این روایات را ابن ابی الحدید از تاریخ نصر نقل نموده است. بنابراین، موضوع خبر دادن پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از کشته شدن امام حسین (علیه السلام) از مسلّمات است، مانند خبر دادن آن حضرت از کشته شدن عمّار به دست فئه باغیه و گروه ستمگر که حتی خود عمرو بن عاص _ پیش از آن که قضایای کشته شدن عثمان و جنگ صفین پیش آید _ راوی همین خبر از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. این گونه اخبار که در میان دوست و دشمن مشهور بود از شواهد نبوّت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) محسوب می شود.
شیخ مفید از عبدالله بن شریک عامری نقل نموده که او گوید: چون عمر بن سعد به مسجد وارد می شد، اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) می گفتند: این قاتل حسین (علیه السلام) است، و این قضیه پیش از واقعه کربلا بود.
کسانی که مسلمان هستند و ایمان به نبوت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارند، نباید از این قبیل چیزها که نشانه نبوت آن سرور است، تعجب نمایند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در موارد زیادی از آینده خبر می داد، همین امر موجب شقاوت جمعی از دشمنان و غلات، و سعادت جمعی از علاقمندان و مؤمنین گردید، مانند قرآن مجید:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءُ وَ رَحمَةُ لِلمُؤمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظّالِمینَ إِلّا خَساراً»
«و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن
نازل می کنیم، ولی ستمگران را جز زیان نمی افزاید».
(سوره اسراء، آیه82.)
دیدگاهتان را بنویسید