دوشنبه / ۲۸ آبان / ۱۴۰۳ Monday / 18 November / 2024
×

اخلاقی و ویژگی های عالی و ممتازی که در مردم عادی یافت نمی شود را داشته باشند. و به راستی که پیامبران با داشتن این امتیازات شایستگی دریافت وحی و سپس ابلاغ وحی و راهنمایی دیگران را دارند. مأموریت هدایت مردم، اعتلا بخشی به نفوس، تربیت مردم، برقراری عدالت، رفع اختلاف و رهاسازی مردم از […]

ویژگی های پیامبران
  • کد نوشته: 6459
  • 38 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • اخلاقی و ویژگی های عالی و ممتازی که در مردم عادی یافت نمی شود را داشته باشند. و به راستی که پیامبران با داشتن این امتیازات شایستگی دریافت وحی و سپس ابلاغ وحی و راهنمایی دیگران را دارند.

    مأموریت هدایت مردم، اعتلا بخشی به نفوس، تربیت مردم، برقراری عدالت، رفع اختلاف و رهاسازی مردم از چنگال اسارت، چنان طاقت فرسا است که آمادگی جسمی، روحی، علمی و اخلاقی ویژه ای برای آن لازم است. از این رو، کسی می تواند این مسئولیت مهم را به دوش بکشد که در سایه خودسازی و یاری الهی آمادگی های لازم را برای آن کسب نموده باشد. قطعاً ظرفیت پذیرش چنین مسئولیتی در یک فرد عادی شکل نگرفته و هرگز نخواهد نتوانست آن را به سر منزل مقصود برساند.
    حال سوال این است که شرایط و خصوصیاتی که هر پیامبری باید داشته باشد چیست؟ در ادامه به پاسخ این سوال پرداخته میشود و برخی از خصوصیات کلیدی پیامبران ذکر می شود:

    1- انسان بودن: پیامبر علاوه بر جنبه‌های خارق‌العاده مانند وحی، معجزات، عصمت، رهبری بی‌نظیر، مربیگری بی‌نظیر و مبارزه بی‌نظیر با مشرکان و خرافات و ظالمان و طواغیت، از نوع بشر است، نه فرشتگان و از این قبیل. و این به این دلیل است که از یک سو نیازهای انسان را به درستی درک کند و دردها، مشکلات، رنج ها و مسائل زندگی او را لمس می کند و با توجه به آنها به ایشان آموزش دهد.

    و از طرفی مهم ترین قسمت برنامه تربیتی پیامبران، تبلیغ عملی آنهاست، یعنی اعمالشان بهترین الگو و وسیله تربیت است و زبان اعمال را بهتر از هر زبان دیگری می توان موثر دانست. و شرط این تاثیر آن است که مبلّغ از همان جنس مخاطب باشد. بنابراین، اگر پیامبران مثلاً فرشتگان بودند، نه از نیازها و دردهای انسان آگاه بودند و نه با غرایز و خواسته های آنها آشنا بودند. پس این سؤال برای مردم باقی ماند که اگر فرشتگان گناه نمی کنند به این دلیل است که انسان نیستند و شهوت و غضب ندارند. و بدین ترتیب، برنامه های عملی پیامبران بی اثر میشد. از این رو پیامبر از میان انسانها با همان نیازها و غرایز برگزیده می شود تا الگویی برای آنها باشد.

    تنها اینطور نیست که پیامبران انسان باشند و نیازهای رایج انسانی مانند خوردن، خوابیدن، تولید مثل و بالاخره مردن را داشته باشند، بلكه مانند ديگران مسئوليت عمل به همه احكام شرعي و حلال و حرام را دارند و حتي بيش از ديگران از خدا مي ترسند، بيشترين عبادت و نماز را انجام دهند، جهاد میكنند، زكات میدهند و به ديگران كمك كنند. مثلاً تهجد که به معنای بیدار شدن در آخر شب و خواندن نماز شب و راز و نیاز با خداست، بر پیامبر اسلام واجب بوده است.

    اگر انبیا از فرشتگان بودند، بهانه‌گیران عذر می‌آوردند که خداوند نمی‌توانست پیامبرانی را از جنس ما برانگیز تا درد ما را کاملاً درک کنند؟!

    2- علم لدنّی: پیامبران علم لدنّی دارند، یعنی علم آنها را خدا به آنها می دهد، نه اینکه از راه کسب و تعلیم به دست آمده باشد. بنابراین، علم و دانش انبیا از یک سو بسیار جامع و گسترده است، به گونه ای که پاسخگوی همه نیازهای بشر است، و از سوی دیگر، هیچ دانشمندی، هرچند با استعداد، نمی تواند به چنین اطلاعات جامعی دست یابد، و در وجه سوم، در علم انبیا خطایی وجود ندارد.

    3- نداشتن عیب‌های جسمانی: پیامبر باید از هر گونه عیب جسمانی و بیماری‌های ناپسندی که باعث بیزاری و تنفر مردم می‌شود، مبرا باشد. چون مردم هرگز حاضر به پذیرش ناشنوا و نابینا نیستند، زیرا قبول نمیکنند کسی که مانند مردم عادی نشنود و نبیند، چگونه سخنان فرشتگان را به عنوان وحی می شنود و ملائکه را می بیند؟! همچنین هنگامی که شخصی به بیماری زشتی مانند جذام مبتلا می شود، مردم دور او جمع نمی شوند تا سخنان او را به عنوان وحی الهی بشنوند، بلکه سعی می کنند از او دوری کنند.

    4- زیرک و باهوش: چون ارشاد مردم و برپایی احکام و دستورات الهی بسیار با ظرافت است، بنابراین پیامبران باید از خرد و شعور کامل برخوردار باشند تا بتوانند مردم را به بهترین وجه راهنمایی کنند و برنامه هایی را که به آنها وحی شده است، اجرا کنند.

    5- حسن سابقه: پيامبر نه تنها بايد داراي صفات والاي اخلاقي از قبيل استقامت، صبر، بردباري، شجاعت، سخاوت و فروتني باشد تا بتواند در جذب ديگران و هدايت آنها موفق باشد. بلکه  باید حسن سابقه هم داشته باشد و به صداقت و امانت و تقوا و زهد که به معنای عدم تعلق به دنیاست مشهور باشد و بد سابقه نباشد. زیرا کسی که دارای اخلاق و اعمال بد باشد و آلوده به گناه و فساد اخلاقی باشد، شایسته دریافت وحی خدا نیست و مردم نیز حاضر نیستند به کسی اعتماد کنند و جان و مال خود را به دست فردی بد سابقه و با اخلاق زشت بسپارند.

    6- از قوم و همزبان قوم خویش بودن: پیامبر یک قوم باید متعلق به آن قوم و همچنین هم زبان آنها باشد تا آنها وی را به خوبی بشناسد و از سوابق و عقاید و اخلاق و خواسته های او آگاهی کامل داشته باشند.
    هر پیامبری به زبان امت خود مبعوث شده و پیامبری که برای گروه خاصی مأموریت داشته به زبان آن قوم صحبت می کرده است. حتی پیامبرانی که رسالت عمومی و جهانی دارند به زبان مردمی که از میان آنها برخاسته اند و در میان آنها زندگی می کردند صحبت می کردند.
    فرستادن پیامبران باید در راستای تحقق هدف الهی از بعثت باشد، از این رو، اگر زبان پیامبر با زبان قومش متفاوت باشد، در تحقق اهداف رسالت خود موفق نخواهد بود.

    7- اصالت خانوادگی: یعنی پدر و مادر پیامبر تا آدم ابوالبشر باید عمدتاً از خانواده های موحد و اصیل و پاک و آبرومند و و شریف، و از هر گونه پستی و فساد و خواری بریء باشند. زیرا طبق قانون ارث که امروزه مورد قبول همه است، همانطور که صفات جسمانی و رنگ مو و پوست از پدر و مادر به فرزندان به ارث می رسد، صفات و خصوصیات روحی نیز از پدر و مادر به فرزندان منتقل می شود.

    8- اخلاص کم نظیر: یکی از ویژگی های مبرّز پیامبران اخلاص عمیق آنهاست. یعنی هر کاری که انبیا انجام می دهند برای خدا و به فرمان خداست، نه از روی ریا و تکبر و یا چیز دیگر.

    9- دلسوزی و خیرخواهی: از آنجا که پیامبران وظیفه هدایت مردم را بر عهده دارند، باید نسبت به آنان علاقه و مهربانی و شفقت کامل داشته باشند. در غیر این صورت آنها نمی توانند تمام این مشکلات طاقت فرسا را ​​برای راهنمایی و آموزش ایشان تحمل کنند.

    10- راستگویی و وفای به عهد: یکی از ویژگی های پیامبر صادق بودن کلام و وفای به عهد است. زیرا اگر مردم از صداقت و تعهد او اطمینان نداشته باشند قابل اعتماد نمی شود و حرفش مورد اعتنا قرار نخواهد گرفت.

    11- مساوات مردم برای گرویدن: از آنجا که دین از جانب خداست و همه مردم در پیشگاه خداوند یکسانند، بنابراین همه مردم – چه قوی و چه ضعیف، چه غنی و چه فقیر به یک اندازه برای پذیرش دین پیامبر مساوی هستد. اینطور نیست که مانند کاپیتالیست ها فقط از سرمایه داران و قدرتمندان حمایت کنند، یا مانند سوسیالیست ها و کمونیست ها فقط از کارگران و دهقانان حمایت کنند.

    12- عدالت خواه و حامي مظلوم: مهم ترين وظيفه پيامبر پس از رفع شرك و استقرار توحيد در جامعه، خاتمه دادن به ظلم و برقراري عدالت و انصاف و حمايت از مظلوم در برابر قدرتمندان و ثروتمندان جامعه است. او اینطور نیست که مانند حامیان دروغین گروه های ستمدیده جامعه پس از فتح در کنار قدرتمندان و ثروتمندان قرار گیرد و حتی خود به نیرویی مستکبر تبدیل شود.
    در نتیجه هر پیامبری علاوه بر دعوت به توحید، با فساد های گسترده در میان امت خود نیز مبارزه میکرده.

    13- گفتار قاطع و با یقین: از آنجا که علم دانشمندان محصول حواس یا عقل است و آن نیز دارای خطا است، بنابراین هیچ دانشمند بالغی ادعا نمی کند که آنچه من فهمیدم 100٪ درست است. همانطور که ابوعلی سینا آن نابغه عصر پس از اثبات چند مسأله می گوید: شاید موضوع این گونه باشد.

    اما از آنجا که پیامبران علم خود را از خدای دانا دریافت می کنند، بنابراین تمام تصمیمات و مطالب خود را با قاطعیت بیان می کنند. از سوی دیگر، کلمه مشکوک نمی تواند توده های مردم را وادار به عمل کند و در طول زندگی در برابر همه سختی ها بر ایمان و اعتقادات خود نگهدارد.

    14- ایثار و استقامت: چون پیامبران در برابر ظلم ستمگران و دیکتاتورها و ستم ثروتمندان قیام کردند، بنابراین نه تنها مورد آزار و اذیت و حتی کشته شدن توسط آنها قرار گرفتند، بلکه بسیاری از مردم عادی که در اثر نادانی خود به بت پرستی و دیگر آداب و سنن نادرست عادت کرده بودند، به وسیله تهمت، محاصره اقتصادی، آزار و اذیت، قتل، غارت و هر وسیله دیگر با پیامبران مقابله می کردند.

    اما پیامبران با فداکاری در مقابل همه مشکلاتی که زورمندان و ثروتمندان جامعه و حتی توده های مردم نادان از ناخوشی و فشار و تهدید و حتی ترس از کشته شدن در راه خدا بر سرشان آوردند مانند کوه ایستادند و از رساندن پیام خدا لحظه ای عقب نشینی نکردند و هرگز شکست نخوردند. اگر پیامبران از صبر و جدیت بالایی برخوردار نبودند رسالتشان بی ثمر میماند.
    15- اهل نیکی و نیکوکاری: یکی از ویژگی های عمده پیامبران، نیکی به دوستان و دشمنان است.

    16- برتری کامل بر پیروان: همیشه شاگردان بااستعداد و باهوشی در دنیا وجود داشته که در برخی از مسائل از استادان خود فراتر روند و از او انتقاد کنند. همچنین دیده نشده است که معلمی هیچ نقطه ضعف اخلاقی نداشته باشد و مورد انتقاد شاگردانش قرار نگیرد.

    اما پیامبر برتری خود را نه تنها در زمان حیات، بلکه پس از رحلت و تا بعثت نفر بعدی حفظ می کند و گفتار و کردار او به عنوان الگوی کامل و معیار جامع مورد تبعیت پیروانش قرار میگیرد.

    برتری پیامبران از پیروان در حدی است که حتی برترین افراد بشر در مقابل آنان همچون کودکانی هستند که از ایشان در میگیرند.

    17- توحید در ترس: پیامبران چون به خدایی با قدرتِ بی انتها ایمان داشتند از غیر خدا نمی ترسیدند. پس در برخورد با هر مشکلی، هرچقدر بزرگ بود، می دانستند که خداوند پشتیبان آنهاست کم نمی آوردند، بلکه با تمام قدرت و استقامت و پایداری دین خود را ترویج کرد.

    18- توام بودن علم و عمل: بر خلاف شاه و زورمنداني كه قانون را فقط براي ديگران وضع مي كنند ولي خود را به هيچ وجه موظف به اجراي آن نمي دانند، پیامبران هرگز خود را از آن احکامی كه به عنوان حلال و حرام برای مردم اعلام میکنند خود را معاف ندانسته اند، بلکه خود به طور کامل و بیشتر از دیگران به آن عمل می کنند. بیشتر از دیگران نماز می خواندند، روزه می گرفتند و می جنگیدند و… بلکه برخی وظایف سخت تری به آنها سپرده شده است مانند نماز شب.

    19- ایجاد انقلاب بزرگ تکاملی: از آنجایی که پیامبران در متن جامعه با شرک ها، جهل ها، خرافات، ستم ها، فساد و فحشا ها مبارزه میکردند، پیروانشان از جهت اخلاق و اعتقادات عمیقاً متحول میشدند.

    20- مقدم بودن تصحیح اعتقادات بر امور دیگر: دیگر ویژگی برتر پیامبران بر مکاتب دیگر مانند کمونیسم که انقلاب خود را با تحولات اقتصادی آغاز می کند این است که پیامبران ابتدا اعتقاد افراد و جوامع را تغییر دادند و برنامه های تغییر خود را از تحول فکری آغاز کردند و سپس به وضع قوانین اقتصادی و معیشتی برای مردم پرداختند.

    21- خوش اخلاقی: لطافت و نرمی و خوش اخلاقی پیامبر باید در بالاترین حد باشد تا با محبت و ملایمت و خوش اخلاقی وارد قلب مردم شود.

    22- هدف و مکتب واحد: قرآن علی رغم تعدد پیامبران، دین خدا را یکی میداند. همه پیامبران به یک هدف دعوت میکردند و اصول مکتبی همه آنان واحد بوده است. تفاوت مفاد دعوتشان اول در مسائل فرعی بوده است که بر حسب نیاز زمان و مکان تغییر میکرده و دوم در سطح معارف که به موازات رشد انسان در سطح عمیق تر ارائه میشده است.

    به همین خاطر، کلمه «دین» هرگز در قرآن کریم به صورت جمع (ادیان) به کار نرفته است. چون موجود از نظر دین واحد است، نه ادیان متعدد.

    23- هم افزایی: از آنجا که پیامبران هدف واحدی را دنبال میکردند و در راستای آن همکار بودند، دائماً یکدیگر را تایید میکردند. برخلاف بزرگان برخی از ادیان که از روی خودخواهی یکسره همدیگر را طعن و تکذیب میکنند.

    24- پیروی از اسلام: قرآن دین های آسمانی را دین واحد می داند و آن را «اسلام» می نامد. همه پیامبران تابع همین اسلام بودند.

    25- فرمانروایی ابدی بر قلب ها: هر انسان دانشمند و نابغه ای فقط در رشته خود بر شاگردانش برتری دارد و در همان زمینه موجب رشد ایشان میگردد. ولی پس از مرگش به زودی پیروان و شاگردان خود را از دست می دهد.

    اما فقط پیامبران هستند که چون آموزه هایشان آسمانی است و از سوی خدایی که همه چیز را میداند نازل شده، نقص در دستور العمل هایشان راه ندارد. پس هیچگاه معارفشان کهنه نمی شود. از این رو پیروان آنها همواره با میل قلبی به تبعیت از پیامبران می پردازند. حتی پس از رحلت پیامبران و با گذشت زمان پیروان بیشتری گرد مکتب آنان جمع می شوند. انگار ابدی هستند… بنابراین مرگ جسم فانی آنها هیچ تأثیری در بقاء مکتب جاویدشان ندارد. همانطور که امروز پیامبران بر دل میلیون ها انسان حکومت می کنند. مثلاً به پیامبران قسم می خورند و فرزندان خود را به نام آنها می نامند.

    26- مرد بودن: هر پیامبری مرد است و زن نمیتواند پیامبر شود. زیرا لازمه پیامبری پرداختن به امور اجرایی است که این مهم مستلزم ارتباط با مردان است. مثال آن جنگ است که حضور زن در آنجا موثر و نافع نیست و شایسته است مرد این مسئولیت را بر عهده گیرد. اگر چه زنان مي توانند به مقام ولايت برسند زیرا ولایت یک جایگاه معنوی است برای نزدیکی به خدا، نه یک جایگاه سیاسی و اجرایی.

    27- وحی: همه انسانها دارای حس و ادراک عقلی هستند و از این دو راه به شناخت حقیقت عالم دست می یابند، اما پیامبران علاوه بر این دو قوه ادراک، به قوه دیگری نیز مجهز شده اند که باید آن را وحی نامید. بر خلف عقل و حس، هیچ اشتباهی در این راه وجود ندارد. علم پیامبران از مبدأ فرابشری به وی تزریق میشود به طوری که پیامبر درس نخوانده، با وحی، از عالی ترین دانش ها و قوانین رشد و تکامل و اداره جامعه بشری آگاه می شود. تفاوت پیامبر و نابغه در همین است. افراد با استعداد قدرت حسی و فکری بالایی دارند و می توانند ناشناخته های جهان را کشف کنند و ناشناخته ها را بشناسند. پس استعدادهای نوابغ مربوط به اندیشه انسان و قدرت اندیشه است، اما ویژگی انبیا قوه دیگری به نام ارتباط با وحی و مبدأ هستی است. بنابراین مقایسه این دو گروه با یکدیگر نادرست است.
    28- دعوت به توحید: دعوت به توحید سرلوحه رسالت همه پیامبران بوده است. البته هر پیامبری مسئله توحید را به گونه ویژه ای بیان می کرده. ولی روح کلی آن ها توحید بوده است. بنابراین بی شک می توان گفت که اصل اساسی مشترک در دعوت پیامبران همین مسئله توحید بوده است.

    29- درخواست پاداش نکردن: یکی دیگر از خصوصیات پیامبر این است که بابت زحماتی که در راه رسالت به دوش کشیده است به هیچ وجه از هیچکس مزدی طلب نمیکند. پس پیامبران هیچ توقع و چشم داشتی از مردم نداشته  تنها امیدشان خدا و لطف او بوده است.
    شاید بتوان این را هم ذیل مورد هشتم گنجاند.

    30- عصمت: عصمت حقیقتی است که از یقین پیامبر ناشی می شود و باعث میشود نه شک در او راه پیدا کند و نه هیچگاه خطا و گناه از او سر بزند. زیرا وقتی مطمئن است جایی برای شک باقی نمی ماند و وقتی همه جا را محضر خدا میداند در هیچ جا گناه نمیکند.
    کسی که بر روی قله کوه قرار میگیرد خودش را از بالا به پایین نمی اندازد و کسی که میداند مایع روبه روی او زهرآگین است آن را سر نمیکشد، چون به اشتباه بودن کار آگاه هستند.
    کسی که مرتکب گناه می شود زشتی آن را به خوبی درک نمی کند یا هوای نفسانی بر او چیره می شود. عصمت پیامبران از درجه بینش و یقین و ایمان آنها نشئت میگیرد و به همین خاطر مرتکب گناه نمی شوند.
    عصمت باعث جلب اعتماد مردم می شود. زیرا شخص معصوم هیچ گونه خطای سهوی و عمدی نداشته و به همین خاطر مورد اطمینان قرار میگیرد. عقلا به شخصی که احتمال خطا دارد اعتماد کامل نمیکنند.
    البته پیامبران در عین اختیار معصوم هستند و عصمت موجب اجبار ایشان نمی شود.
    31- معجزه: معجزه کار خارق العاده ای است که به اذن خدا از پیامبر صادر می شود. هدف از معجزه، اثبات قدرت و حقانیت خویش برای تبعیت مردم و آشکار سازی ناتوانی دیگران می باشد.
    در این باره مطالب بیشتری ارائه خواهد شد.
    32- ساده زیستی: پیامبران حتی اگر قدرت مالی داشتند، باز هم همچون اشراف زندگی نمیکردند. بلکه همچون قشر ضعیف و محروم، ساده می زیستند.33- اهل خدمت: پیامبران خود را خادم مردم میدانستند و از هیچ خدمتی به آنان دریغ نمیکردند.
    34- تزکیه نفوس: پیامبران به دنبال تعدیل غرایز انسان بودند. یعنی نه سرکوب کردن آن را قبول داشتند و نه رها کردن آن را. در نتیجه با آموزش مدیریت غرائز به مردم آنان را پرورش میدادند.
    35- معاد محوری: پیامبران در دعوت خویش مسئله معاد و دنیای پسین را به عنوان یک موضوع محوری مدنظر داشتند.
    36- مبارزه با سنت های غلط: برخی سنت ها در بین مردم وجود داشتند که مایه انحراف و انحطاط می شدند. پیامبر با عرضه سنت های نیکوی الهی به محو سنت های غلط می پرداختند و بدینوسیله فرهنگ صحیح زندگی را در بین مردم ترویج می کردند.
    37- مبارزه با منافقان: منافقان که همیشه عنصری خرابکار در جامعه مسلمین و تهدیدی برای اسلام محسوب میشدند. اگر جلوی آنها گرفته نشود لطمات غیر قابل جبرانی وارد میکنند. از این رو پیامبران دائماً با آنها مبارزه میکردند.

    برگرفته از
    کتاب پیامبری نوشته رحمت الله قاضیان
    کتاب پیام قرآن نوشته ناصر مکارم شیرازی
    تارنمای ویکی فقه
    تارنمای موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام
    تارنمای پژوهه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *