چهارشنبه / ۲۵ مهر / ۱۴۰۳ Wednesday / 16 October / 2024
×

نام و نشان ایشان ابوطالب عموی پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله) بود. ایشان ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمدند[1]. پدرش عبدالمطلب، جدّ پیامبر(ص) است که به اعتراف تاریخ نویسان، اعراب، او را بزرگ و تبلیغ کننده دین حنیف (دین حضرت ابراهیم علیه السلام که یکتاپرستی بود) می‌شناختند. مادرش فاطمه […]

بررسی مختصری از زندگانی حضرت ابوطالب علیه السلام، پدر گرامی امیر المؤمنین علی علیه السلام
  • کد نوشته: 6081
  • 49 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • نام و نشان ایشان

    ابوطالب عموی پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله) بود. ایشان ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمدند[1]. پدرش عبدالمطلب، جدّ پیامبر(ص) است که به اعتراف تاریخ نویسان، اعراب، او را بزرگ و تبلیغ کننده دین حنیف (دین حضرت ابراهیم علیه السلام که یکتاپرستی بود) می‌شناختند. مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی است.[2] ابوطالب و عبدالله (پدر پیامبر (ص)) برادران پدری و مادری بودند.[3] نسب‌شناسان، نام ابوطالب را “عبدمناف” ثبت کرده‌اند. که با کنیه‌ “ابوطالب” شهرت داشت.[4] در برخی منابع نام ایشان عمران ذکر شده است[5] که ابن عنبه (تاریخ دان و نسب شناس شیعی)، گزارشی که نام ابوطالب را عمران دانسته، ضعیف شمرده است و بر اینکه نام ایشان “عبد مناف” است به این وصیت حضرت عبدالمطلب (علیه السلام) اشاره کرده است که در آن وصیت، فرزندشان ابوطالب را نسبت به پیامبر اسلام (که نوه شان باشد) سفارش کرده و فرموده اند:

    اوصیک یا عبد مناف بعدیبواحد بعد ابیه فرد

    وصیت می کنم تو را ای عبد مناف به کسی که بعد از پدرش تنها مانده است .[6]

    همسر و فرزندان

    ابوطالب و فاطمه بنت اسد (سلام الله علیهما) دارای چهار پسر بودند که عبارت‌اند از: طالب، عقیل،‌ جعفر و علی(علیه السلام). در برخی از کتب تاریخی، از اُمّ هانی (فاخِته)[7]، جُمانَه[8] و رَیطَه (ام طالب)[9] به عنوان دختران ایشان نام برده شده و همچنین، نقل شده که ایشان، فرزندی به نام «طُلَیق» از همسری به اسم «عَلَّه» داشتند.[10]

    جایگاه اجتماعی و خصوصیات اخلاقی

    در مورد خصوصیات اخلاقی و جایگاهی که ایشان در میان جامعه عرب جاهلی داشتند می توان به موارد زیر اشاره نمود:

    1. ایشان مدتی دو منصب رِفادَت (مهمانداری حاجیان) و سِقایَت (آب‌رسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشتند.[11]
    2. شغل ایشان را بازرگانی خرید و فروش عطر و گندم ذکر کرده اند[12].
    3. ایشان با وجود تهیدستی (فقر)، عزیز و بزرگ قریش و دارای هیبت (شکوه و بزرگی)، وقار (سنگینی) و حکمت بودند.[13]
    4. درباره جود و سخاوت ایشان گفته‌اند: روزهایی که او مهمانی می گرفت و مردم را غذا می داد، کسی از قریش مهمانی برگذار نمی کرد.[14]
    5. ایشان اولین کسی بود که در عصر جاهلی، قانونِ سوگند خوردن ولیِّ دم ( وارث کسی که کشته شده) بر علیه قاتل را برای اثبات قتل، ایجاد کرد که بعدها اسلام آن را تایید نمود.[15]
    6. بنابر گزارشات اهل سنت، ایشان بنا بر شیوه پدرشان، شراب را بر خود حرام کرده بودند.[16]

    همچنین ایشان از ذائقه و طبع شعری بسیار قوی برخوردار بودند که در مورد اشعار ایشان می توان به نکات زیر اشاره کرد:

    1. اشعار و سخنان ادبی ابوطالب به بیش از هزار بیت می‌رسد و در «دیوان ابوطالب» جمع آوری شده است.
    2. همه آنچه که در این قصیده ها و شعر ها آمده را پیامبر اکرم تایید فرمودند.
    3. معروف‌ترین اشعار او به قصیده لامیه شهرت دارد.[17]

    نمونه‌ای از چهار بیتی از اشعار ایشان:

    أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّدًانَبِیا کمُوسَی خُطَّ فِی أَوَّلِ الْکتُبِ
    وَأَنَّ عَلَیهِ فِی الْعِبَادِ مَحَبَّةًوَلَا خَیرَ مِمَّنْ خَصَّهُ اللهُ بِالْحُبِّ

    ترجمه: آیا نمی‌دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر یافتیم و نام و نشان او در کتاب‌های آسمانی نوشته شده است؟ و بندگان خدا محبت مخصوصی به وی دارند، و هیچ شخصی برتر نیست از کسی که خدا او را به محبت ویژه خود اختصاص داده است.[18]

    سرپرستی پیامبر(ص)

    بعد از وفات حضرت عبدالمطلب (جد پیامبر اکرم)، به سفارش ایشان، سرپرستی پیامبر اکرم که در آن هنگام 8 سال داشتند، به عهده ابوطالب بود.[19]

    ابن شهرآشوب می نویسد: ابوطالب، محمد (ص)را بر خود و همه خاندانش در خوراک و پوشاک مقدم می‌داشت.[20]

    برخی از تاریخ نویسان چنین نوشته اند: او توجه ویژه‌ای به محمد (ص) داشت و بیش از فرزندانش به او محبت و نیکی می کرد. بهترین غذا را برای وی فراهم می‌ساخت و بسترش را در کنار بستر خود قرار می‌داد و می‌کوشید همیشه او را همراه خود داشته باشد.[21] ابوطالب همیشه هنگام غذا خوردن به فرزندان خود می‌گفت: صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید.[22]

    حمایت از پیامبر(ص)

    روایت های تاریخی از حمایت‌های ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت به پیامبر(ص) حکایت می کنند. ابوطالب با آنکه در زمان بعثت رسول خدا (ص) ۷۵ سال داشت، با پیامبر در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با بزرگان قریش، رسما، حمایت خود را از او اعلام کرد.[23]

    به گفته یعقوبی (تاریخ نویس شیعه)، این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش مانند پدر و مادر برای پیامبر (ص) دلسوز بودند.[24]

    اعراب قریش به ابوطالب پیشنهاد دادند، عمارة بن ولید مخزومی را که جوانی زیبا و قوی بود، به عنوان فرزند خوانده قبول کند و در مقابل، پیامبر را به آنان تحویل دهد؛ اما ابوطالب پیشنهاد آنان را نپذیرفت و آنان را سرزنش کرد.[25]

    پیامبر(ص) در روز وفات ابوطالب فرمودند: تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش از من می ترسید.[26]

    شیخ مفید از پیامبر (ص) روایت می‌کند: هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و به ایشان گفت: از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری.[27]

    ایمان

    درباره ایمان ابوطالب بحث‌های زیادی بین شیعه و اهل سنت مطرح بوده است. شیعیان به اسلام و ایمان ایشان اعتقاد دارند و عالمان شیعی بنابر روایات اهل بیت (ع) و نیز با استناد به اخلاق و رفتار و برخی اشعار ایشان، همگی ایشان را مومن می دانند؛[28] اما تاریخ ‌نویسان اهل سنت بر این باورند که ابوطالب، بدون ایمان به شریعت اسلام از دنیا رفته است.[29]

    درگذشت

    در مورد درگذشت ابوطالب تاریخ های متفاوتی وجود دارد:

    1. شیخ طوسی ۲۶ رجبِ سال دهم بعثت را روز وفات ایشان می داند.[30]
    2. یعقوبی، وفات ابوطالب را در ماه رمضان و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دانسته است؛ به گفته او، ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است.[31]
    3. همچنین برخی، اول ذی‌القعده و ۱۵ شوال را ذکر کرده‌اند.[32]

    پیامبر (ص) سال وفات ابوطالب و خدیجه(س) را عامُ الحُزْن (سال اندوه) نامیدند.[33] و در روز وفات ایشان در حالی که به شدت غمگین بودند و گریه می کردند، به امام علی(ع) دستور غسل و کفن او را دادند و برای ایشان طلب رحمت کردند[34] و هنگامی که به محل دفن ایشان رسیدند، فرمودند: « أَمَا وَ اَللَّهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ لَأَشْفَعَنَّ فِيكَ شَفَاعَةً يَعْجَبُ لَهَا اَلثَّقَلاَنِ‌» (آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت می‌کنم که جن و انس شگفت زده شوند).[35]

    پیکر ایشان در قبرستان حُجون مکه کنار قبر پدرش عبدالمطلب به خاک سپرده شد.[36]


    [1] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۲۵

    بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۸۹.

    [2] طبری، تاریخ الطبری، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۱۱۱.

    [3] ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۱، ص۹۳.

    [4] بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۱، ص۱۲۱.

    [5] حسینی،احمد بن علی، معروف به ابن عنبة، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب صفحه 22

    [6] همان، صفحه 23

    [7] ابن سعد، طبقات الکبری، جلد جلد 8، صفحه 47

    [8] ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۸-۱۶۷.

    [9] ابن سعد، طبقات الکبری، جلد 4، صفحه 55

    [10] ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲.

    [11] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۱۳.

    [12] ابن قتیبه، المعارف، دار المعارف، ص۵۷۵.

    [13] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۱۴؛

    قمی، الکنی و الالقاب، مکتبة الصدر، ج۱، ص۱۰۸ و ۱۰۹.

    [14] بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص23.

    [15] نسایی، سنن نسایی، ۱۳۴۸ق، ج۸، ص۲ – ۴.

    [16] حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۸۴.

    [17] مفید، ایمان ابی‌طالب، ۱۴۱۴ق، ص۱۸.

    [18] ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۱، ص۳۵۲.

    [19] ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۱۶؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج ۲، ص۲۲.

    [20] ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج ۱، ص۳۶.

    [21] ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۱، ص۱۱۹.

    [22] ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۷.

    [23] ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۷۲ و ۱۷۳.

    [24] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج ۲، ص۱۴.

    [25] ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۲۶۷؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۳۲۷.

    [26] ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج ۶۶، ص۳۳۹؛ ابن اثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۶۴.

    [27] مفید، ایمان ابی‌طالب، ۱۴۱۴ق، ص۲۴.

    [28] طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۱۶۴؛

    طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۱؛

    فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۴۲۳ق، ص۱۳۸.

    [29] غفاری، کبیر الصحابة ابوطالب(ع)، ۲۰۱۲م، ص۱۶۶؛ حسن، ابوطالب طود الإیمان الراسخ، ص۱۶۶.

    [30] یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶.

    [31] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴.

    [32] مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵.

    [33] همان.

    [34] مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۱۶۳؛

    ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۴۵.

    [35] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۴، ص۷۶.

    [36] بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۹.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *