راوی می گوید: امام حسین (علیه السلام) برای بیرون رفتن از مدینه آماده گشت و شبانه برای وداع سر قبر مادر و برادرش امام حسن (علیه السلام) رفت و صبح به خانه بازگشت. پس برادرش، محمّد بن حنفیه، نزد او آمد و امام حسین (علیه السلام) این وصیّت را برای برادرش نوشت: «بسم الله […]
راوی می گوید: امام حسین (علیه السلام) برای بیرون رفتن از مدینه آماده گشت و شبانه برای وداع سر قبر مادر و برادرش امام حسن (علیه السلام) رفت و صبح به خانه بازگشت.
پس برادرش، محمّد بن حنفیه، نزد او آمد و امام حسین (علیه السلام) این وصیّت را برای برادرش نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم. هذا ما أوصی به الحسین بن علّی بن أبی طالب إلی أخیه محمّد المعروف بابن الحنفیّة:
إنّ الحسین یشهد أن لا إله إلّا الله وحده لا شریک له، و أنّ محمّداً عبده و رسوله، جاء بالحقّ من عند الحقّ، و أنّ الجنّة و النار حقّ، و أنّ الساعة آتیة لا ریب فیها، و أنّ الله یبعث من فی القبور،
و أنّی لم أخرج أشراً، ولا بطراً، و لا مفسداً، و لا ظالماً، و إنّما خرجت لطلب الإصلاح فی اُمّة جدّی (صلی الله علیه و آله و سلم)،
اُرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر، و أسیر بسیرة جدّی و أبی _ علّی بن أبی طالب _ فمن قبلنی بقبول الحقّ فالله أولی بالحقّ،
و من ردّ علّی هذا أصبر حتّی یقضی الله بینی و بین القوم بالحقّ و هو خیر الحاکمین،
و هذه وصیّتی یا أخی إلیک، و ما توفیقی إلّا بالله علیه توکّلت و إلیه اُنیب.»
این وصیت حسین بن علی بن أبی طالب (علیهم السلام) به برادر خود محمّد ابن حنفیه است.
حسین (علیه السلام) به راستی شهادت می دهد که هیچ معبود به حقّی جز خدای یگانه بی شریک نیست و محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و پیامبر اوست که حقّ، او را از جانب خود فرستاده است. بهشت و دوزخ حقّ است و قیامت _ بی هیچ تردیدی_ خواهد آمد و خدا هرکه را در قبر هاست برانگیزد. من از روی هوس و سرکشی و تبهکاری و ستمگری قیام نکردم، تنها به انگیزه سامان بخشی در امت جدّم برخاستم، می خواهم به نیکی ها دعوت کنم و از بدی ها بازدارم و روش جدّ خود (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرم علی بن أبی طالب (علیه السلام) را دنبال کنم. هر کس دعوت مرا از آن رو که حقّ است پذیرفت، خدا به حق نزدیک تر است (و پاداشش با اوست) و هر کس دعوت مرا نپذیرفت صبر می کنم تا خدا میان من و این مردم به حقّ داوری کند که او بهترین داوران است.
برادرم! این وصیّتم به تو است و توفیق من جز از خدا نیست، بر او توکّل دارم و بازگشتم به سوی اوست.»
آن گاه، نوشته را پیچید و مهر کرد و به محمّد داد و در نیمه شب از مدینه بیرون رفت. به گفته شیخ مفید در الإرشاد، آن حضرت شب یکشنبه، دو روز به آخر رجب، از مدینه به سوی مکّه رهسپار گردید و فرزندان و برادرزادگان و خواهران و اهل بیت خود، جز محمّد بن الحنفیة را با خود همراه برد و در شب جمعه سوم شعبان به مکّه وارد شد و این آیه را می خواند:
« وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلقَاءَ مَدیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ» 1
« و چون موسی (علیه السلام) به سوی شهر مدین رو نهاد با خود گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند. »
دیدگاهتان را بنویسید