چهارشنبه / ۲۵ مهر / ۱۴۰۳ Wednesday / 16 October / 2024
×

خداوند متعال انسان را به بهترین وجه آفریده و کمالی را برای او مقرر داشته و کمال طلبی و قدرت حرکت به سوی آن را در ذات او به ودیعه گذاشته است. انسان برای پیمودن مسیر زندگی و تأمین سعادت واقعی نیاز به برنامه و راهنما دارد و بدون آن نمی تواند به کمال مطلوب […]

ضرورت شناخت پیامبران
  • کد نوشته: 6463
  • 24 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • خداوند متعال انسان را به بهترین وجه آفریده و کمالی را برای او مقرر داشته و کمال طلبی و قدرت حرکت به سوی آن را در ذات او به ودیعه گذاشته است. انسان برای پیمودن مسیر زندگی و تأمین سعادت واقعی نیاز به برنامه و راهنما دارد و بدون آن نمی تواند به کمال مطلوب خود برسد. بشر به تنهایی نمی تواند برنامه زندگی و راه خوشبختی خود را بشناسد و آن را اجرا کند، بلکه به خالق جهان و پیامبران او نیاز دارد. ضرورت شناخت پیامبران از اینجا معلوم میگردد.
    این مقاله را در دو موضوع بررسی می کنیم:

    مبحث اول: احتیاج بشر به برنامه برای زندگی و خصوصیات برنامه خوشبخت کننده.

    مبحث دوم: عرضه کننده برنامه بی نقص و کامل.

    احتیاج بشر به برنامه برای زندگی و خصوصیات برنامه خوشبخت کننده

    مبحث اول را ذیل چند موضوع توضیح خواهیم داد:

    1- انسان مرکّب از روح و جسم

    در علم فلسفه ثابت شده است که انسان مرکّب از جسم و روح است، که از نظر بدن، مانند سایر مواد در معرض حرکت و تغییر است و از نظر روح، جزئی از عالم مجرّدات محسوب می شود، ولی در عین حال ارتباط زیادی با هم دارند. روح انسان از آنجایی که متعلق به جسم مادی است و مجرد محض نیست، امکان حرکت و کمال دارد. در ابتدا موجود ضعیفی بوده که آرام آرام رشد میکند و کامل تر می شود. اما در همه مراحل یک حقیقت است.

    2- کمال فطری و ممکن

    انسان از یک سو فطرتاً خواهان کمال است و از سوی دیگر قادر بر حرکت به سوی کمال بوده و امکان رسیدن به کمال برای او وجود دارد، زیرا در نظام آفرینش چیز بیهوده و لغوی نیست.

    همانطور که هر موجود جسمانی می تواند به کمال ممکنش نائل آید، بشر نیز از این فیض عظیم الهی بی نصیب نمی ماند و می تواند به کمال مطلوبش واصل شود، بلکه خداوند حکیم راهش را فراهم نموده و در اختیار او قرار داده است.

    3- دو زندگی موازی

    زندگی انسان بر دو گونه است: یکی زندگی دنیوی که مربوط به بدن اوست، دیگری حیات نفسانی و باطنی که مربوط به روح اوست. در نتیجه، در رابطه با هر یک از آن دو زندگی، یا رشد و شکوفایی خواهد بود یا افول و بدبختی.

    در حالی که انسان درگیر زندگی دنیوی است و ممکن است از زندگی نفسانی خود کاملاً غافل باشد، باز هم زندگی واقعی در درون او جریان دارد، که در نهایت به سعادت و کمال یا به بدبختی و انحطاط ابدی می انجامد.

    پس عقاید صحیح، اخلاق نیکو و عمل صالح، وسیله کمال معنوی و سعادت درونی است. همچنان که عقاید نادرست، رذایل و اعمال ناشایست انسان را از صراط مستقیم به وادی بدبختی می کشاند.

    اگر انسان در مسیر مستقیم تکامل قرار گیرد، گوهر ذات او رشد می کند و پس از طی مراحل کمال به عالَم اصلی خود که عالم نور و سرور است عروج می یابد. اما اگر کمالات روحی و اخلاق نیکو و کردار نیک خود را فدای ارضای قوای حیوانی کند و به شکل حیوانی شهوانی و لذت طلب یا دیو درنده و خونخوار درآید، از مسیر مستقیم انسانیت منحرف شده و به سوی شقاوت سقوط می کند.

    4- پیوند زندگی دنیوی و زندگی اخروی

    همان گونه که بین جسم و روح انسان پیوند کامل وجود دارد، بین زندگی دنیوی و نفسانی او نیز ارتباط وجود دارد و نمی توان آن دو را از هم جدا کرد و هر یک را مستقل دانست.

    اعمال و رفتار خوب یا بد انسان بی شک در روح او تأثیر خوب یا بد می گذارد. همانگونه که روحیاتِ نهادینه شده در جان انسان عامل بروز افعال می شود. زندگی روحی و اخروی انسان برخاسته از اعتقادات، اخلاق و اعمال بیرونی اوست. بدون ایمان درست و عمل نیک نمی شود به سوی کمال مطلوب و سعادت معنوی گام برداشت، همچنانکه بدون تمرین نمی توان در اصلاح اعمال به موفقیت کامل دست یافت.

    5- احتیاج جامعه به قانون بی نقص

    انسان در جامعه زندگی می کند، به همنوع خود سود میدهد و از او سود می برد. تعارض منافع و تجاوز به حقوق دیگران نیز از پیامدهای اجتناب ناپذیر زندگی اجتماعی انسان است. بنابراین زندگی در چنین جامعه ای بسیار دشوار است. به همین دلیل جامعه بشری برای تضمین حقوق افراد و جلوگیری از تعدی دیگران نیازمند قانونی کامل و دقیق و جامع است.

    چون انسان دارای دو بُعد وجودی (جسم و روح) و دو نوع زندگی است که کاملاً با یکدیگر مرتبط هستند، بنابراین برای تأمین کمال و سعادت هر دو زندگی خود نیاز به برنامه ای هماهنگ و دقیق دارد. برنامه ای که هم خوشبختی دنیا و هم خوشبختی آخرت را برای او فراهم کند. به صورتی که نه زندگی دنیوی و مادی ضرری به زندگی اخروی وارد کند و نه زندگی اخروی و معنوی انسان را از زندگی دنیوی و آسایش آن محروم نماید.

    برنامه ای که بر اساس نیازهای واقعی بشر تدوین شود و مردم را به سوی تحقق خوشبختی واقعی راهنمایی کند، نه سعادت و کمال خیالی. برنامه ای که مبتنی بر فضایل و کمالات انسانی است و توجه مردم را به سوی پرورش روح ملکوتی و رسیدن به مقام قرب الهی معطوف می کند و دنیا را میدان آخرت می داند. در وضع و تنظیم قوانین آن باید مصالح اصیل همه انسانها در نظر گرفته شود و از تنگ نظری، تبعیض بی مورد و گروه گرایی به دور باشد.

    عرضه کننده برنامه بی نقص و کامل

    پس از آشنایی با شرایط و ویژگی های یک برنامه کامل و مورد نیاز بشر، حال این سوال پیش می آید که وضع و تدوین چنین برنامه ای بر عهده کیست؟ آیا همه بشر، دانشمندان، عقلا یا مصلحان می توانند اینچنین برنامه ای تهیه کنند یا خیر؟
    بررسی پاسخ

    کمی دقت نشان می دهد که پاسخ قطعا منفی است، زیرا:

    اولاً فردی می تواند در تنظیم چنین برنامه ای موفق شود که انسان شناس واقعی باشد و اسرار و ظرافت ها، غرایز و عواطف جسم و روح انسان را بشناسد و از مصالح و مفاسد و نیازهای واقعی مردم آگاه باشد. همچنین از تعارض قوانین و اقتضائات زمان و مکان با خبر باشد. در صورتی که چنین شخصی در بین مردم نیست.

    ثانیاً اگر فرض محال کنیم انسان تدبیر کاملی برای اداره امور دنیوی خود داشته باشد، بی شک آنها از ارتباط عمیق زندگی دنیوی و زندگی اخروی و همچنین عوامل تکامل روح و علل سقوط انسان آگاهی لازم را ندارند. به همین خاطر از پس قوانین مربوط به زندگی اخروی و باطنی و نفسانی بر نمی آیند. در نتیجه اساساً برنامه ریزی برای روح انسان از دستور کار قانونگذاران بشری خارج می باشد.
    نتیجه گیری

    بنابراین انسان حق ندارد برای خوشبختی در زندگی دنیوی خود و همچنین خوشبختی در زندگی اخروی خود قانون وضع کند. بنابراین تنها کسی که می تواند قانون و برنامه کامل و هماهنگی را وضع کند و در اختیار بشر قرار دهد، خداوند خالق جهان و آفریدگار انسان است که به اسرار و جزئیاتی که در جسم و روح انسان به کار برده است آگاهی کامل دارد و متوجه غرایز، عواطف، احساسات و خواسته های او می باشد. فقط اوست از کمال واقعی انسان آگاه است و علل اعتلای و سقوط روح را به خوبی می داند. جهان بشریت در نظر خداوند حکیم است مساوی است و همه بشر مخلوق او می باشند. او به همه محبت دارد و به خوشبختی آنان علاقه مند است و هرگز خودخواهی و کوته فکری و تعصب در وجود مقدس او راه نمی یابد.

    آری، خداوند تنها کسی است که می‌تواند سعادت «جسم و روح» و «دنیا و آخرت» را برنامه‌ریزی کند و از طریق پیامبران برگزیده‌اش به گوش مردم برساند. لطف بی انتهای او باعث می شود اینچنین عمل کند و بشر را از این امر محروم نکند. پروردگاری که اسباب کمال انواع موجودات مادی را فراهم کرد تا با تلاش خود به کمال مطلوب برسند.

    خداوندی که انسان را با این عظمت خلق کرد و هزاران راز و رمز در آفرینش جسم و روح او قرار داد و دنیای مادی را برای استفاده وی آفرید، ممکن نیست از خوشبختی و کمال و هدف وجودی انسان غفلت کند و راهش را در اختیار وی نگذارد.

    اینجاست که نیاز به شناخت پیامبر و لزوم بهره مندی از او ثابت می شود.

    خداوند متعال برای رساندن پیام خود به بشریت، افرادی را از میان آنان برمی‌گزیند، تا برنامه‌ها و قوانین مورد نیاز را از طریق او ارسال کند. از این رو، پیامبران برگزیدگانی هستند که پیام های الهی را به مردم می رسانند و آنها را به سعادت و کمال می رسانند و نسبت به عوامل سقوط و بدبختی هشدار می دهند.

    برگرفته از
    کتاب پیامبری و پیامبر اسلام (ص) نوشته ابراهیم امینی

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *