العیاذ بالله بسم الله و الحمد لله و الصلوه علی رسول الله و آله آل الله لا سیما بقیه الله و اللعنه علی اعداء الله.مقدمه در بررسی صحت ادعای پیامبری، به ویژه در مورد پیامبر اسلام (ص)، اتکای صرف بر معجزات ضروری نیست. اگرچه پیامبران برای دعوت عمومی خود از چنین شواهدی بهره میبرند، اما […]
العیاذ بالله بسم الله و الحمد لله و الصلوه علی رسول الله و آله آل الله لا سیما بقیه الله و اللعنه علی اعداء الله.
مقدمه
در بررسی صحت ادعای پیامبری، به ویژه در مورد پیامبر اسلام (ص)، اتکای صرف بر معجزات ضروری نیست. اگرچه پیامبران برای دعوت عمومی خود از چنین شواهدی بهره میبرند، اما میتوان صداقت گفتار آنها را از طریق روشی که “جمعآوری و تحلیل قرائن” نام دارد، به طور موثری اثبات کرد.
این روش، که متأسفانه توسط اکثر متکلمان و علمای عقاید مورد غفلت قرار گرفته، راهکاری بسیار ارزشمند و کارآمد است. امروزه، این شیوه به طور گسترده در امور قضایی برای تأیید یا رد ادعاهای افراد مورد استفاده قرار میگیرد.
اهمیت و کاربرد این روش فراتر از حوزه قضایی است و میتواند در زمینههای مهمتری همچون بررسی صحت ادعای پیامبری نیز به کار گرفته شود. با استفاده از این رویکرد، میتوان مجموعهای از شواهد و قرائن مرتبط با زندگی، شخصیت، پیامها و تأثیرات اجتماعی مدعیان نبوت را گردآوری و تحلیل کرد.
این روش تحلیلی، با فراهم آوردن دیدگاهی جامع و چند بعدی، امکان ارزیابی دقیقتر و عمیقتری از صحت ادعای پیامبری را میسر میسازد. به این ترتیب، “جمعآوری و تحلیل قرائن” میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند و مکمل در کنار معجزات، برای شناخت و تأیید پیامبران الهی مورد استفاده قرار گیرد.
رویکرد قرآن
قرآن کریم در استدلالهای خود به روش جمعآوری و تحلیل قرائن توجه ویژهای نشان داده است. این رویکرد میتواند در زمینههای مختلف از جمله اثبات نبوت کاربرد داشته باشد.
برای درک بهتر این روش، میتوان آن را با فرآیند قضایی در رسیدگی به یک پرونده جنایی مقایسه کرد. تصور کنید در دادگاهی، متهمی حضور دارد که جرم را انکار میکند و هیچ مدرک مستقیمی مانند اعتراف یا شهادت شاهد وجود ندارد. در چنین شرایطی، قاضی به جمعآوری و بررسی قرائن و شواهد غیرمستقیم میپردازد.
این قرائن میتواند شامل موارد زیر باشد:
1- پیشینه و سوابق متهم
2- ارتباط متهم با قربانی
3- زمان و مکان وقوع جرم
4- شواهد فیزیکی روی بدن متهم و قربانی
5- سلاح یا ابزار جرم
6- آثار خون یا سایر مدارک روی لباس متهم
7- واکنشهای رفتاری و عاطفی متهم در مواجهه با شواهد جرم
بررسی دقیق و جامع این قرائن میتواند به نتیجهگیری قطعی درباره گناهکاری یا بیگناهی متهم منجر شود.
این مثال نشان میدهد که چگونه جمعآوری و تحلیل شواهد غیرمستقیم میتواند در کشف حقیقت موثر باشد. همین رویکرد را میتوان در بررسی ادعای نبوت و صحت رسالت پیامبران به کار گرفت، که روشی علمی و منطقی برای ارزیابی حقانیت ادعای آنها فراهم میکند.
در این بخش، به بازنگری مبحث نبوت میپردازیم و از شیوهای نوآورانه در گردآوری و تحلیل شواهد بهره میجوییم. این رویکرد جدید، دیدگاهی جامعتر و عمیقتر نسبت به موضوع ارائه میدهد.
مهمترین شواهد
برای ارزیابی دقیق و منصفانه ادعای نبوت، ضروری است حداقل ده عامل کلیدی و تعیینکننده را با دقت و موشکافی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. این عوامل عبارتند از:
۱- سیمای اخلاقی، ساختار روانشناختی و سابقه زندگی فرد پیش از اعلام رسالت، که میتواند بینشی عمیق از شخصیت واقعی او ارائه دهد.
۲- بافت اجتماعی و فرهنگی محیط دعوت، شامل الگوهای زندگی، جریانهای فکری غالب، نظام باورها و دیگر جنبههای محیطی که بر شکلگیری و پذیرش پیام تأثیرگذارند.
۳- اوضاع و احوال جهانی در برهه زمانی ظهور دعوت، که میتواند زمینهساز یا مانع گسترش آن باشد.
۴- محتوا و ماهیت پیام، اصول بنیادین دعوت، و میزان همخوانی و سازگاری آن با معیارهای خردورزی و منطق، که نشاندهنده اصالت و عمق اندیشه مدعی نبوت است.
۵- بازتاب و پیامدهای اجتماعی احکام، قوانین و دستورات ارائه شده توسط مدعی نبوت، که میتواند گویای کارآمدی و اثربخشی آموزههای او باشد.
۶- راهکارها، روشها و ابزارهای مورد استفاده برای پیشبرد و ترویج اهداف، که نشاندهنده اخلاق و منش واقعی مدعی است.
۷- ویژگیها و خصوصیات پیروان و ایمانآورندگان، که میتواند بازتابی از ماهیت و جاذبه پیام باشد.
۸- میزان باور و التزام شخصی مدعی به آموزههای خویش، آمادگی او برای فداکاری و از خودگذشتگی در راه تحقق اهداف، و پایداری و ثبات قدم او در طول دوران دعوت، که نشان از صداقت و اخلاص او دارد.
۹- رویکرد مدعی در برابر خرافات و اندیشههای انحرافی رایج در جامعه؛ میزان سازش یا مقابله با این پدیدهها، که میتواند نشاندهنده اصالت و شجاعت او باشد.
۱۰- سرعت و کیفیت گسترش دعوت در میان اقشار آگاه، خردمند و فرهیخته جامعه، که میتواند معیاری برای سنجش عمق و غنای پیام باشد.
بررسی دقیق و موشکافانه این جوانب در مورد پیامبر اسلام (ص) تصویری درخشان، شفاف و قابل تحسین ارائه میدهد.
اگرچه اعتراف میکنیم که توضیح هر یک از این ده قرینه نیازمند ذکر شواهد مستند تاریخی فراوان است که از حوصله این مقال خارج میباشد، اما معتقدم که با در نظر گرفتن اشاراتی که در همین بحث کوتاه مطرح شده است، میتوان دریچهای را به سوی این رویکرد استدلالی برای شناخت پیامبران راستین از دروغین، بهویژه برای شناسایی پیامبر بزرگ اسلام (ص)، گشود.
این رویکرد استدلالی میتواند به ما کمک کند تا با بررسی دقیق و مستند ویژگیها و قرائن مطرح شده، بتوانیم تفاوت میان پیامبران حقیقی و ادعاکنندگان دروغین را تشخیص دهیم. تنها با چنین رویکردی است که میتوانیم به شناخت دقیق و مطمئنی از پیامبر اسلام (ص) دست یابیم.
1- ویژگی های اخلاقی و روانی
صداقت بینظیر و امانتداری مثالزدنی ایشان نه تنها پیش از بعثت زبانزد خاص و عام بود، بلکه حتی پس از آغاز رسالت و علیرغم خصومتها و دشمنیهای گسترده، بسیاری از مردم همچنان با اطمینان کامل، امانات و داراییهای ارزشمند خود را به او میسپردند. این اعتماد عمیق و فراگیر تا جایی ادامه یافت که حتی در آستانه هجرت تاریخی به مدینه، پس از گذشت ۱۳ سال پرفراز و نشیب از آغاز رسالت، به علی (ع) مأموریت داد در مکه بماند تا امانات مردم را به صاحبانشان بازگرداند.
خلق و خوی نیکو، صبر و بردباری حیرتانگیز، گذشت و عفو بیمانند، و جوانمردی کمنظیر پیامبر – که همگی از ویژگیهای بارز یک رهبر الهی و پیشوای راستین به شمار میروند – در وقایع سرنوشتسازی چون فتح مکه، نبرد احد و سایر غزوات، و همچنین در نحوه برخورد انسانی و کریمانه با اسیران جنگی، بردگان و محرومان جامعه به وضوح نمایان و مشهود است. این رفتار والا و انساندوستانه به حدی بود که برخی کوتهنظران آن را نقطه ضعف تلقی کرده و آیین او را دین فرودستان و ستمدیدگان خواندند، و همین امر موجب رویگردانی و فاصله گرفتن ثروتمندان، اشراف و صاحبان قدرت از او شد.
نمونه بارز و شگفتانگیز این روحیه بزرگوارانه و رأفت الهی را میتوان در رفتار پیامبر (ص) با سرسختترین دشمن خود، ابوسفیان، مشاهده کرد. او که سالها آتشافروز جنگهای خونین و ویرانگر علیه اسلام و مسلمانان بود، در نهایت مورد عفو و بخشش قرار گرفت. حتی فراتر از این، هنگام فتح پیروزمندانه مکه، خانه ابوسفیان به فرمان پیامبر (ص) به عنوان پناهگاهی امن برای جویندگان امان و آسایش تعیین شد. این اقدام نمادین، نشاندهنده اوج بزرگواری و انسانیت پیامبر (ص) بود.
در همین راستا، پیامبر اکرم (ص) با وجود جنایات و آزارهای بیشمار مکیان علیه او و یارانش در طول سالهای متمادی، در اقدامی حکیمانه و الهامبخش، همه آنان را مشمول عفو عمومی قرار داد. این تصمیم تاریخی و سرنوشتساز، شهر مکه را که سالها کانون جنگافروزی، کینهتوزی و بتپرستی بود، به مرکزی برای گسترش توحید، صلح و آرامش تبدیل کرد. این دگرگونی شگرف، نشاندهنده قدرت معنوی و تأثیر عمیق شخصیت و پیام پیامبر (ص) در تحول روحی و اخلاقی جامعه بود.
2- محل بعثت
حضرت محمد (ص) در شرایطی پا به عرصه وجود گذاشت که از منظر محیطی، بسیار پیچیده، دشوار و به ظاهر غیرقابل تغییر بود. این وضعیت، اهمیت و عظمت رسالت ایشان را دوچندان میکند.
ویژگی های محیط دعوت و رشد پیامبر (ص):
– جامعهای غوطهور در ورطه بتپرستی و خرافات ریشهدار
– فرهنگ جهل، نادانی و فساد اخلاقی حکمفرما بر اجتماع
– عدم وجود مراکز علمی، آموزشی و نهادهای تمدنساز
– رواج آداب و رسوم جاهلی و غیرانسانی
علیرغم این شرایط به غایت نامطلوب و بازدارنده، پیامبر اکرم (ص) با عزمی راسخ و الهی توانست:
– جنبش بتشکنی و مبارزه با خرافات را بنیان نهد
– پایهگذار علوم، معارف و تمدنی درخشان و ماندگار شود
– کانون انتشار علم، فرهنگ و اخلاق را در محیطی عاری از دانش و معرفت ایجاد کند
– اصول انسانی و ارزشهای والای اخلاقی را در جامعهای خشن و بیرحم ترویج دهد
3- عصر بعثت
اوضاع جهان در هنگامه ظهور پیامبر اسلام (ص) از قرار ذیل بود:
– عصری تاریک، وحشتزا و آکنده از ظلم و بیعدالتی در سرتاسر گیتی
– سیطره جهل، گمراهی و خرافهپرستی بر اندیشه و رفتار تودههای مردم
– رواج گسترده بردگی، تبعیض نژادی و امتیازات ناروای طبقاتی حتی در جوامعی که ادعای تمدن و پیشرفت داشتند
– حکمرانی اقلیتی ظالم، خودکامه و ثروتاندوز بر اکثریتی مظلوم، ستمدیده و محروم
– شیوع انواع بتپرستی، از پرستش اشیاء و مجسمهها گرفته تا تقدیس انساننماهای فاقد ارزشهای انسانی
پیامها و دستاوردهای انقلابی پیامبر (ص) در آن زمانه موارد زیر است:
– عرضه طرحی نوین و بیسابقه مبتنی بر اصل برابری ذاتی و برادری همه انسانها فارغ از رنگ، نژاد و قومیت
– فراخوان عمومی مردم به کسب علم، دانش، حکمت و فضایل اخلاقی
– مبارزه جدی و بیامان با هرگونه تبعیض نژادی، قومی و طبقاتی
– ترویج و تثبیت اصل برابری و برادری مؤمنان در جامعه اسلامی
– ایجاد نظام اجتماعی-سیاسی مبتنی بر عدالت، انصاف و کرامت انسانی
این تحول عظیم و دگرگونی شگرف در چنین محیط نامساعد و زمانهای تاریک، نشاندهنده قدرت، اصالت و حقانیت پیام الهی پیامبر اعظم (ص) است. ایشان با تکیه بر وحی الهی و قدرت معنوی خویش توانستند از زمینی شورهزار و نامستعد، بوستانی پررونق و سرشار از معنویت بسازند و در تاریکی مطلق جهل و نادانی، چراغ فروزان علم، هدایت و رستگاری را روشن کنند. این معجزه بزرگ تاریخی، گواهی است بر رسالت الهی آن حضرت و جهانشمولی پیام جاودانه اسلام.
4- محتوای دعوت
جوهره اصلی تعالیم اسلام، که حتی منتقدان را تحت تأثیر قرار میدهد، در یک اصل بنیادین خلاصه میشود: توحید و یکتاپرستی. این اصل به مبارزه با شرک، دوگانهپرستی و تثلیث، و هر گونه تعدد و دوگانگی میپردازد.
پیامبر اسلام ابتدا توحید در خالقیت را به مردم جهان معرفی کرد، و سپس بر توحید در عبادت و معبود تأکید نمود. او بشر را از هر گونه پرستش غیر خدای یگانه بازداشت. قرآن کریم در این باره میفرماید: إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، من به سوی آن کس روی آوردم که آفریننده آسمانها و زمین است، با ایمانی خالص و بیریا، و من از مشرکان نیستم.
پیامبر اسلام با خرافات و اوهامی که مانند زنجیر بر دست و پای مردم بسته بود، مبارزه کرد. او تأکید داشت که تنها خداوند در سرنوشت انسان مؤثر است و سرنوشت هر کس در گرو اعمال اوست.
محمد (ص) خداوند را با صفاتی معرفی کرد که با عقل و منطق سازگار بود: علم و قدرت بیپایان و هستی نامحدود. نکته قابل توجه این است که او، برخلاف رهبران مذاهب ساختگی، هرگز ادعای حلول یا اتحاد با خدا نکرد و همواره خود را بندهای مبعوث از سوی خداوند و بشری همچون دیگران معرفی میکرد.
پیامبر اسلام (ص) مردم را از طریق توحید فطری و مطالعه آیات آفاق و انفس به سوی خدا هدایت میکرد. او در جامعهای طبقاتی، طرح جامعهای بدون طبقه را ریخت و در محیطی که بردگی رواج داشت، برنامه آزادی تدریجی بردگان و تغییر مفهوم بردگی به یک مفهوم انسانی را به اجرا درآورد.
در زمانهای که ناسیونالیسم قبیلهای حاکم بود، پیامبر اسلام طرح حکومت جهانی را ارائه داد و امکان عملی آن را با ایجاد حکومتی نیرومند که بر تمام جهان متمدن آن روز سایه افکنده بود، نشان داد.
او در محیطی مملو از کینه و دشمنی، برادری آفرید و در فضایی پر از هرج و مرج و جهل، امنیت، نظم، قانون و دانش را به ارمغان آورد.
بررسی دقیق محتوای دعوت پیامبر اسلام، به ویژه با توجه به شرایط زمانی و مکانی ظهور اسلام، نشان میدهد که او نه یک فرد عادی، بلکه انسانی فراتر از نوابغ و متکی به وحی الهی بوده است.
5- میزان تأثیر بر جامعه هدف
تحول عظیمی که پیامبر اسلام در طول 23 سال رسالت خود در جامعه عرب ایجاد کرد، چنان آشکار و غیرقابل انکار است که نیازی به بحث و استدلال ندارد. این دگرگونی چنان عمیق و گسترده بود که بیشتر به یک جهش تاریخی شباهت داشت تا یک انقلاب معمولی.
قوم عرب که پیش از ظهور اسلام، ملتی گمنام و فاقد هرگونه نشانه پیشرفت بود، ناگهان مسیر تاریخ بشریت را دگرگون ساخت. این قوم توانست تمدنهای بزرگ آن زمان مانند روم، ایران، مصر و بابل را در هم آمیزد و با افزودن بُعد معنوی و الهی، تمدنی بینظیر و شگفتانگیز پدید آورد. این تحول چنان عمیق و پیچیده است که حتی امروزه نیز جامعهشناسان و مورخان در درک کامل عوامل آن با چالش مواجهند.
این انقلاب همهجانبه بود و تمام ابعاد زندگی اجتماعی را در بر گرفت. از فرهنگ و اندیشه گرفته تا اقتصاد، نظام اجتماعی، آداب و رسوم، اخلاق و عبادت، همه چیز دستخوش تغییر و تحول شد. هر یک از این جنبهها به تنهایی میتواند موضوع کتابی مستقل باشد.
خوشبختانه امروزه آثار ارزشمندی از دانشمندان اسلامی و غربی در دسترس است که به روشن شدن بسیاری از حقایق این تحول عظیم تاریخی کمک میکند. با این حال، هنوز جنبههای ناشناختهای از این رویداد تاریخی وجود دارد که نیازمند پژوهش و بررسی بیشتر است.
6- ابزار انجام ماموریت
در گستره تاریخ بشر، همواره افرادی یافت شدهاند که در راستای نیل به مقاصد خویش، از هر وسیلهای – حتی روشهای غیراخلاقی و نامشروع – بهرهبرداری کردهاند. این نگرش که گاه با عباراتی همچون “هدف، وسیله را توجیه میکند” یا “هر آنچه به پیروزی انقلاب یاری رساند، عین اخلاق است” تعبیر میشود، در ادوار گذشته و عصر کنونی رواج داشته است. با این وجود، میتوان رسولان حقیقی را درست از همین نقطه از مدعیان دروغین تفکیک و تمییز داد.
حضرت محمد (ص)، به عنوان خاتم انبیاء، و پیروان صادق و وفادار ایشان، همواره به اصول و موازین اخلاقی و ارزشهای والای انسانی پایبند بودهاند، حتی در سختترین شرایط و دشوارترین موقعیتها. آنان هرگز برای پیشبرد اهداف و تحقق آرمانهای والایشان از اصول بنیادین و ارزشهای اساسی همچون عدالت، صداقت، امانتداری و آزادی عدول نکرده و تخطی ننمودند. این التزام و پایبندی به اصول، در تمامی اوضاع و احوال، چه در هنگامه جنگ و نبرد و چه در زمان صلح و آرامش، چه در اوج قدرت و اقتدار و چه در دوران ضعف و آسیبپذیری، به دقت حفظ و مراعات میگردید.
نمونههای بارز و درخشان این رویکرد اخلاقمحور را میتوان در فرامین و دستورالعملهای پیامبر اکرم (ص) به هنگام فتح مکه و یا در وصایا و سفارشهای حکیمانه ایشان به سرداران و فرماندهان نظامی به وضوح مشاهده کرد. حتی در رویارویی با سرسختترین و خونخوارترین دشمنان، توسل به شیوههای غیرانسانی و وحشیانه مانند کشتار و قتل عام افراد بیدفاع و غیرنظامی، تخریب و ویرانی محیط زیست و منابع طبیعی، یا مثله کردن پیکر جانباختگان به شدت نهی و نکوهش شده بود.
این نگرش انساندوستانه و اخلاقمدار در سیره و رفتار پیروان راستین و وفادار پیامبر (ص)، همچون امام علی (ع) نیز به روشنی قابل مشاهده و پیگیری است. ایشان حتی در بحبوحه نبرد و کارزار، رزمندگان و سپاهیان را از تعقیب و کشتار فراریان و شکستخوردگان، آسیب رساندن به زنان و کودکان بیپناه، و تعرض و تعدی به افراد تسلیم شده و اسیران جنگی به شدت منع میکردند و بازمیداشتند.
پیامبر گرامی و عظیمالشأن اسلام (ص) حتی از بهرهبرداری ابزاری و سوءاستفاده از باورها و اعتقادات خرافی و نادرست مردم برای پیشبرد مقاصد و اهداف خویش به شدت پرهیز مینمودند. نمونه برجسته و قابل تأمل این رویکرد حکیمانه را میتوان در واکنش هوشمندانه و روشنگرانه ایشان به پدیده کسوف که همزمان با رحلت جانسوز فرزند عزیز و دلبندشان رخ داد، مشاهده کرد. در آن موقعیت حساس و سرنوشتساز، ایشان به جای بهرهجویی از این تقارن زمانی برای تحکیم موقعیت و جایگاه خود، به روشنگری علمی و زدودن خرافات و پندارهای نادرست از اذهان و افکار مردم همت گماشتند.
این التزام خدشهناپذیر و تزلزلناپذیر به موازین اخلاقی و ارزشهای متعالی انسانی، حتی در رویارویی با دشمنان قسم خورده و سرسخت، یکی از شاخصههای برجسته و ممتاز رهبری و زعامت پیامبر اعظم (ص) محسوب میشد که ایشان را از مدعیان دروغین و کاذب نبوت متمایز میساخت و الگویی والا، ارزشمند و الهامبخش برای پیروان و امت اسلامی در تمامی اعصار و نسلها قرار میداد.
این رویکرد اخلاقمدار و انسانمحور در پیشبرد رسالت الهی، نه تنها گواهی روشن و انکارناپذیر بر حقانیت دعوت و رسالت پیامبر (ص) بود، بلکه تأثیری ژرف، ماندگار و پایدار بر قلوب و اذهان مخاطبان و حتی مخالفان و معاندان ایشان بر جای میگذاشت. چنین شیوهای در هدایت و رهبری جامعه بشری، ضمن تضمین پیروزی نهایی و قطعی حق بر باطل، زمینهساز ایجاد و شکلگیری تمدنی عظیم و شکوهمند و فرهنگی غنی و پربار شد که قرنها پس از رحلت آن حضرت، همچنان الهامبخش و راهنمای بشریت در مسیر کمال و تعالی و سعادت حقیقی است.
این رویکرد اخلاقی و انسانی در پیشبرد اهداف متعالی، نه تنها موجب جذب و جلب قلوب مردمان میشد، بلکه پایداری و ماندگاری پیام الهی را نیز تضمین میکرد. پیامبر اکرم (ص) با این شیوه حکیمانه، نشان دادند که میتوان به اهداف والا و متعالی دست یافت، بدون آنکه به ابزار و روشهای غیراخلاقی و نامشروع متوسل شد. این درس بزرگ، میراثی گرانبها برای تمام رهبران و اصلاحطلبان در طول تاریخ بوده است.
علاوه بر این، پایبندی پیامبر (ص) و یاران راستین ایشان به اصول اخلاقی، حتی در مواجهه با دشمنان سرسخت، موجب شگفتی و تحسین بسیاری از مخالفان شده و زمینه را برای هدایت و جذب آنان به سوی اسلام فراهم میآورد. این رویکرد نشان میداد که اسلام، دینی جامع و کامل است که در تمام جنبههای زندگی، از جمله در عرصه سیاست و حکومتداری، اصول اخلاقی را سرلوحه خود قرار میدهد.
در نهایت، این شیوه رفتاری پیامبر (ص) و پیروان حقیقی ایشان، الگویی جاودان برای تمام مسلمانان و بلکه تمام انسانهای آزاده در سراسر جهان ارائه میدهد. الگویی که نشان میدهد چگونه میتوان در عین پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی، به اهداف والا و متعالی دست یافت و تمدنی بزرگ و فرهنگی غنی را پایهگذاری کرد. این میراث ارزشمند، همچنان پس از قرنها، راهنمای بشریت در مسیر تعالی و کمال است و نقشی بیبدیل در شکلدهی به تمدن و فرهنگ اسلامی ایفا میکند.
7- گروندگان
به طور معمول، افراد ناشایست و فاقد صلاحیت، همفکران و هممسلکان خود را به سوی خویش جلب میکنند. این قاعده، اگرچه همیشگی و فراگیر نیست، اما در اکثر موارد صحت دارد. ضربالمثل مشهوری وجود دارد که میگوید: “امامزاده را از زائرانش بشناس”، که به خوبی این مفهوم را بیان میکند.
اشخاص فاسد، سودجو و فرصتطلب همواره در تکاپوی یافتن کانونهای قدرت ناسالم هستند تا با دادوستد امتیازات، به مقاصد نامشروع و اهداف غیراخلاقی خود دست یابند. البته نمیتوان انکار کرد که گاهی اوقات، افراد ناصالح ممکن است پیرامون یک مرکز قدرت سالم و درستکار گرد آیند تا از اعتبار و حیثیت آن بهرهبرداری کنند یا اعمال خلاف و ناشایست خود را در پناه آن پنهان سازند. حضور چنین منافقان و دورویانی را نمیتوان به عنوان نقص یا ضعفی برای آن تشکیلات یا سازمان قلمداد کرد.
آنچه حائز اهمیت است، بررسی و شناخت نزدیکان، خواص و محرمان اسرار یک شخصیت برجسته است. چنانچه این افراد، پاکنهاد، باایمان و شایسته باشند، این امر نشانگر درستی و صلاحیت آن مبدأ و منشأ است. در مقابل، اگر افراد فاسد، متقلب و نادرست در اطراف او باشند، بیتردید در خود آن مبدأ و منشأ اشکالات و نواقصی وجود دارد.
با نگاهی ژرف به یاران نزدیک، محرمان راز و شاگردان برجسته مکتب پیامبر اسلام (ص)، شخصیتهای والامقامی چون علی بن ابی طالب (ع) را میبینیم و در مراتب بعدی، افرادی همچون سلمان، ابوذر و مقداد را مشاهده میکنیم. در میان یاران خاص و برگزیده آن حضرت، کسانی بودند که از منظر جایگاه اجتماعی و وضعیت مادی در سطوح پایینتری قرار داشتند، اما پیامبر اکرم (ص) به سبب فضایل و امتیازات معنوی، آنان را بر دیگران مقدم میداشت و ارج مینهاد.
این رویکرد و نگرش پیامبر (ص) موجب اعتراض شدید و واکنش تند مخالفان گردید. گروهی از شخصیتهای مخالف و معاند، از جمله عینیة بن حصین و اقرع بن حابس، به محضر پیامبر (ص) آمدند و با مشاهده افرادی چون سلمان، صهیب، ابوذر، عمار و خباب که از زمره مستضعفان و تهیدستان یاران پیامبر بودند، با لحنی آکنده از غرور و تکبر اظهار داشتند: “اگر بوی ناخوشایند و آزاردهنده این افراد را از ما دور میساختی، ما در محضر تو مینشستیم و از تعالیم و آموزههای تو بهرهمند میشدیم. تنها مانع حضور و رفت و آمد ما نزد تو، وجود این افراد است”!
در این لحظه حساس و سرنوشتساز بود که آیه شریفه “وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِ (با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند)” نازل گردید. این آیه کریمه، مسیر و خط مشی پیامبر (ص) را به طور کامل و شفاف ترسیم نمود و تأکید فرمود که تحت تأثیر سخنان مغرورانه و متکبرانه این افراد خودپسند و از خود راضی قرار نگیرد و یاران و همراهان خویش را از میان پاکیزهخویان، پرهیزکاران و افراد با فضیلت برگزیند، نه از میان ثروتمندان ظاهرفریب و متظاهر.
روح حقجویی، عدالتخواهی و انساندوستی که بر این آیه شریفه سایه افکنده، به وضوح قابل مشاهده و درک است. اگر پیامبر اکرم (ص) مردی حقطلب و حقیقتجو نبود، نمیبایست آن افراد صاحب نفوذ و ثروتمند را به این سادگی و صراحت – صرفاً به خاطر حمایت و پشتیبانی از گروهی تهیدست اما پاکنهاد – از خود برنجاند و طرد نماید.
در آیه بعدی، قرآن کریم در مواجهه با اینگونه درخواستهای نابجا و غیرمنصفانه، لحنی هشدارآمیز و تهدیدکننده به خود میگیرد و میفرماید: “وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ نارًا أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها (و بگو حق از پروردگارتان [رسيده] است پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده ايم كه سراپرده هايش آنان را در بر مى گيرد)”. این بیان صریح و قاطع به خوبی نشان میدهد که دین مبین اسلام تا چه اندازه برای پاکدلان و مستضعفان تهیدست ارزش و احترام قائل بوده و در مقابل، با چه قدرت و استواری در برابر ثروتمندان آلوده و فاسد ایستادگی و مقاومت میکرده است.
این نمونهای بارز و قابل تأمل از کسانی بود که به پیامبر گرامی اسلام (ص) ایمان آورده و مورد حمایت و عنایت خاص آن حضرت قرار گرفته بودند. این رویکرد الهی و انسانی، بنیان اصلی تعالیم اسلام را در زمینه عدالت اجتماعی و ارزشگذاری افراد بر اساس تقوا و فضیلت، نه ثروت و مقام، به نمایش میگذارد.
8- ایثار در مسیر رسالت
یکی از بارزترین نشانههای صحت ادعای نبوت، پایداری خللناپذیر و فداکاری بیحد و حصر مدعی در راه آرمان والایش است. این ویژگی که در قالب ثبات عقیده و عدم انحراف از مسیر حق نمود مییابد، گواهی است بر راستی گفتار او. هرچند این شاخص به تنهایی ممکن است قطعیت کامل نداشته باشد، اما در تلفیق با سایر قرائن و شواهد، حقانیت رسالت را به روشنی اثبات میکند.
صفحات تاریخ مملو از روایاتی است که استواری و شجاعت پیامبر اسلام (ص) را در میادین نبرد به تصویر میکشد. حتی در اوج بحرانها، مانند نبرد سهمگین احد، هنگامی که اکثر یاران پا به فرار گذاشتند، ایشان با وجود جراحات شدید، همچون کوه استوار در میدان باقی ماند. این رشادت و پایمردی، نه تنها در عرصههای نظامی، بلکه در تمام ابعاد رسالتش متجلی بود.
هجرت تاریخ ساز پیامبر (ص) از مکه به مدینه، نه عقبنشینی از مواضع، بلکه تدبیری هوشمندانه برای گسترش پیام الهی بود. این اقدام راهبردی چنان اهمیتی داشت که مخالفان با تمام توان کوشیدند تا مانع آن شوند، زیرا به خوبی میدانستند که این هجرت، سرآغاز فصلی نوین در گسترش اسلام خواهد بود.
اندیشمندان و مورخان جهان، از شرق تا غرب، در برابر استقامت شگفتانگیز محمد (ص) در مواجهه با انبوه مصائب و مشکلات، سر تعظیم فرود آوردهاند. گوستاولوبون، مورخ نامدار فرانسوی، با تحسین از شجاعت و درایت پیامبر (ص) یاد کرده و نوشته است: “او از هیچ خطری نمیگریخت، اما خود را نیز بیدلیل به مهلکه نمیافکند.” آرامش و متانت ایشان در برابر هولناکترین خطرات، حکایت از اعتماد به نفس و ایمان راسخی داشت که فراتر از توان بشر عادی مینمود.
9- مقاومت
یکی دیگر از معیارهای تمایز پیامبران راستین از مدعیان دروغین، شیوه رویارویی آنان با انحرافات فکری و عملی رایج در جامعه است. در حالی که واقعیت انکارناپذیر تاریخ نشان میدهد گاه افکار عمومی به بیراهه میرود، واکنش پیامبران حقیقی و دروغین در قبال این لغزشها، تفاوتی آشکار دارد.
مدعیان کاذب، که خود را مقید به اصول و ارزشهای ثابتی نمیدانند، برای بهرهمندی از پشتیبانی تودهها، خویشتن را با خواستههای اکثریت، هر چند منحرف، همسو میکنند. آنان که تنها در پی دستیابی به مقاصد شخصی خویشاند، حاضرند از هر طریقی، اصولی یا غیر اصولی، به اهداف خود نائل شوند.
از آنجا که همنوایی با انحرافات اجتماعی غالباً احساسات عموم را به نفع مدعیان برمیانگیزد و حتی ممکن است رنگ و بوی احترام به آرای مردمی به خود بگیرد، این افراد ترجیح میدهند هر اصل و ارزشی را فدای جلب رضایت عامه کنند و به اصطلاح، در مسیر جریان آب شنا نمایند.
اما پیامبران راستین، به سبب پایبندی عمیق به اصول و موازین الهی، هرگز نمیتوانند چنین رویکردی اتخاذ کنند. آنان بارها در جهتی مخالف با تمایلات و افکار عمومی منحرف شده گام برمیدارند و طبیعتاً در آغاز راه با دشواریهای عظیم و واکنشهای تند مواجه میشوند.
در چنین شرایطی، پیامبران حقیقی حاضرند به بهای رویارویی با خصومت تودهها و مقابله با جریان غالب افکار عمومی، راه دشوار خود را به سوی هدف متعالی بگشایند و مسیر اندیشهها را اصلاح کنند. آنان در حفظ و پاسداری از اصول مقدسی که آوردهاند، هیچ گونه انعطاف و انحرافی از خود نشان نمیدهند.
این تفاوت بنیادین در نگرش و عملکرد، معیاری ارزشمند برای تشخیص پیامبران صادق از مدعیان دروغین است. در حالی که پیامبران حقیقی با وجود تمام مشقات و موانع، همواره در مسیر حق گام برمیدارند و ذرهای از اصول خود عقبنشینی نمیکنند، مدعیان کاذب برای نیل به مقاصد شخصی، آماده هر گونه سازش و انعطافی هستند.
این پایداری و استقامت در برابر انحرافات اجتماعی، نه تنها نشانهای از صداقت و حقانیت پیامبران است، بلکه الگویی ارزشمند برای پیروان راستین آنان در مواجهه با چالشهای اخلاقی و اجتماعی در هر عصر و زمانهای به شمار میرود.
اکنون به تحلیل و مقایسهی این اصل بنیادین با سیرهی زندگانی پیامبر اسلام (ص) میپردازیم:
مبارزه با بتپرستی، ستون فقرات و محور اساسی تمامی فعالیتها و تلاشهای پیامبر (ص) را تشکیل میداد. ایشان در این زمینه هرگز کوچکترین سازش یا انعطافی از خود نشان ندادند. این در حالی بود که با پیروان ادیان الهی همچون یهودیان و مسیحیان، آمادگی برقراری روابط مسالمتآمیز را داشتند و حتی در صورت عدم پذیرش اسلام، با شرایطی خاص، آنان را به عنوان اقلیتی محترم به رسمیت میشناختند. اما هرگز چنین رویکرد مداراجویانهای را در قبال مشرکان – که اکثریت قریب به اتفاق جامعهی آن روز را تشکیل میدادند – اتخاذ نکردند و برای ریشهکن کردن اندیشههای خرافی و منحط بتپرستان حتی لحظهای از پای ننشستند.
تصور کنید: در محیطی که بتپرستی در تار و پود جامعه رسوخ کرده و هیچ زمینهی مساعدی برای پذیرش توحید وجود ندارد، جایی که مقدسترین مکان عبادی آنان (کعبه) به پرستشگاهی مجلل برای بتها تبدیل شده و خود پیامبر (ص) نیز از قبیلهای برخاسته که متولیان و نگهبانان این معبد بتپرستی محسوب میشوند (قبیلهی قریش)، مبارزه با بتپرستی چه ماموریت دشوار و طاقتفرسایی است!
این نبرد ایدئولوژیک برای پیامبر (ص) بهای گزافی داشت. ایشان دشمنی و خصومت تمامی سران و بزرگان مکه، شخصیتهای متنفذ و حتی اقوام و خویشاوندان خود را به جان خریدند و بارها جان عزیزشان در معرض خطر قرار گرفت، اما هرگز از مسیر خود منحرف نشدند و با استقامت و پایداری، سرانجام موفق شدند افکار عمومی را روشن سازند.
مخالفان سرسخت ایشان، علیرغم برخورداری از امکانات و منابع گسترده، حاضر به اعطای هرگونه امتیاز و پاداشی در ازای دست کشیدن از این مبارزهی بیامان بودند، اما پیامبر (ص) با قاطعیت تمام این پیشنهادات را رد کردند.
در یکی از وقایع تاریخی، گروهی از سران و اشراف مکه، از جمله عتبه، شیبه، ابوسفیان، ولید بن مغیره، ابوجهل، عاص بن وائل، نضر بن حارث و تعدادی دیگر، در کنار کعبه گرد هم آمدند و پیامبر (ص) را به حضور طلبیدند. هنگامی که آن حضرت تشریف آوردند، آنان چنین گفتند:
“ما تو را فراخواندهایم تا حجت را بر تو تمام کنیم. ما در تاریخ سراغ نداریم کسی چنین آشوب و بلوایی در میان قوم و ملت خویش به پا کرده باشد! تو به خدایان ما (بتها) اهانت کردهای، آیین و سنتهای ما را مورد نکوهش قرار دادهای، اندیشمندان و بزرگان ما را نادان و کمخرد خواندهای و در میان مردم تفرقه و دودستگی ایجاد کردهای. حال اگر هدفت از این اقدامات کسب ثروت است، ما حاضریم بیدریغ در اختیارت بگذاریم. اگر در پی جاه و مقام هستی، ریاست و فرمانروایی را به تو واگذار میکنیم. و اگر از بیماری روحی یا جسمی رنج میبری، بهترین طبیبان را برای معالجهات فرا میخوانیم”!
پیامبر با آرامش و متانتی آمیخته به قاطعیت و صراحت پاسخ دادند: “هیچ یک از این امور مد نظر من نیست. خداوند یکتا مرا به عنوان رسول و پیامآور به سوی شما گسیل داشته و کتابی آسمانی بر من نازل فرموده است.”
لازم به ذکر است که بتپرستی تنها معضل اجتماعی نبود که مورد توجه عموم مردم قرار داشت و پیامبر (ص) با آن به مبارزه برخاست. رباخواری، که در تعالیم اسلام به شدت نکوهش شده و حتی در حد جنگ با خداوند قلمداد گردیده، از رایجترین و متداولترین اعمال ساکنان مکه بود. در حقیقت، بخش قابل توجهی از زندگی اشراف و سران مکه بر محور رباخواری میچرخید، به گونهای که مکه در آن برههی زمانی به شهر رباخواران شهرت یافته بود.
مسائل دیگری نظیر تحقیر و تنزل جایگاه زنان، پایمال نمودن حقوق اجتماعی ایشان، و حتی سلب حق حیات از نوزادان دختر، همچنین رواج انواع خرافات و موهومات که همچون بیماری واگیرداری در جامعه شیوع یافته بود، همگی از جمله موضوعاتی بودند که مقابله با آنها به منزلهی شنا کردن خلاف جهت جریان آب تلقی میشد.
با این حال، پیامبر بدون توجه به افکار انحرافی حاکم بر جامعه و تمایلات اکثریت قریب به اتفاق مردم، با تمام این مفاسد و کژیها تا حصول پیروزی نهایی به مبارزهای بیامان پرداخت. ایشان تمامی مشقات و دشواریهای این راه پرفراز و نشیب را با صبر و شکیبایی تحمل نمودند و سرانجام به نتایج درخشان و چشمگیری دست یافتند.
برای درک بهتر عظمت این رسالت و مقایسهی آن با ادعاهای دروغین، شایسته است نمونههایی از رفتار و عملکرد مدعیان کاذب نبوت را نیز در این مقام مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.
در عصری که تمایل به رهایی از قیود اخلاقی و گریز از مسئولیتهای اجتماعی در میان برخی اقشار جامعه رواج یافته بود و این موج فرهنگی از غرب به سمت شرق در حال گسترش بود، آیین بهائیت پا به عرصه وجود نهاد. بنیانگذاران این مکتب نوظهور، با زیرکی و درک عمیق از شرایط زمانه، خود را با این جریان فکری همسو ساختند. آنها برای جلب توجه عموم و افزایش محبوبیت خویش، قوانین و دستوراتی را وضع کردند که با روحیه و خواستههای آن دوران هماهنگی کامل داشت.
فهرستی از برجستهترین این احکام و قوانین به شرح زیر است:
1- کاهش قابل توجه در مجازاتهای مرتبط با اعمال منافی عفت و جایگزینی آنها با جرایم مالی سبک و قابل پرداخت
2- تشویق پیروان به پرورش موی سر به شکل زلف (که اگر در دوران معاصر مطرح میشد، احتمالاً سبکی مشابه موی بلند هیپیها را پیشنهاد میکردند)
3- صدور اجازه برای به کارگیری دختران جوان در امور خدماتی
4- قانونی کردن عمل رباخواری و کسب درآمد از این طریق
5- برداشتن ممنوعیت استعمال ظروف ساخته شده از فلزات ارزشمند مانند طلا و نقره
6- اعطای آزادی در گوش دادن به انواع مختلف موسیقی
7- دگرگون ساختن آیین نماز و روزه اسلامی و تبدیل آن به مراسمی بسیار ساده و کمزحمت
8- وضع قانونی سختگیرانه در منع پیروان از مشارکت در فعالیتهای سیاسی
9- نهی از برگزاری نماز جماعت، با استثنا قائل شدن برای نماز میت
10- حذف ضرورت وضو و تیمم به شیوه مرسوم اسلامی و جایگزینی آن با مناسکی ساده و گاه خندهدار، مانند جایگزینی ذکری خاص به جای استفاده از آب
این دستورات و احکام، همراه با سایر موارد مشابه، به روشنی نشاندهنده تلاش هوشمندانه و حسابشده این مکتب نوپا برای همگام شدن با خواستهها و تمایلات جامعه هدف خود در آن مقطع تاریخی است. این رویکرد انطباقی، استراتژی آنها برای نفوذ در افکار عمومی و گسترش دامنه پیروان خود را به وضوح آشکار میسازد.
بهائیت با اتخاذ این رویکرد، سعی در ایجاد جذابیت برای افرادی داشت که به دنبال آزادیهای بیشتر و قیود کمتر بودند. این آیین با سادهسازی برخی از احکام دینی و حذف یا تعدیل برخی محدودیتهای موجود در ادیان سنتی، تلاش کرد تا خود را به عنوان یک گزینه جذاب و مدرن معرفی کند. همچنین، با منع پیروان از دخالت در امور سیاسی، سعی در جلب اعتماد حکومتها و کاهش حساسیتهای سیاسی نسبت به خود داشت.
این استراتژیها نشاندهنده درک عمیق بنیانگذاران بهائیت از روانشناسی اجتماعی و تمایلات فرهنگی زمان خود است. آنها با هوشمندی، مجموعهای از قوانین و آداب را طراحی کردند که هم با روح زمانه همخوانی داشت و هم میتوانست طیف وسیعی از افراد با گرایشهای مختلف را جذب کند. این رویکرد انعطافپذیر و متناسب با شرایط، یکی از عوامل کلیدی در گسترش اولیه این آیین در میان برخی اقشار جامعه بود.
10- سرعت تاثیر
سرعت و پایداری تأثیر یک دعوت، نشانگر واقعی بودن آن است. این امر زمانی محقق میشود که بنیان دعوت بر فطرت و واقعیت زندگی استوار باشد و با قوانین حاکم بر زندگی اجتماعی بشر همخوانی داشته باشد.
قوانین تشریعی باید همواره مکمل و پشتیبان قوانین تکوینی باشند. این رمز دوام و بقای آنهاست. زیرا فطرت انسان بر پایه ارتباطات میان افراد، استحکام پیوندهای اجتماعی و تشکیل زندگی خانوادگی بنا شده است. بنابراین، دعوتی که به سوی انزوا، رهبانیت و ترک دنیا باشد، ماندگار نخواهد بود و جز قالبی بیروح از آن باقی نخواهد ماند.
پیروزی نسبی مسلکهای نادرست، نه به خاطر اصالت همهجانبه آنها، بلکه به سبب آمیختن اصول نادرست با شعارهایی چون مبارزه با استعمار، اختلاف طبقاتی و بردگی است. در واقع، رمز موفقیت آنها در همین بخش نهفته است، نه در مبانی اصلی خود.
پیشرفت سریع اسلام، با توجه به وضعیت عقبمانده و نیمهوحشی آن سرزمین و کندی ارتباطات آن روزگار، همچنان معمایی برای مورخان غربی باقی مانده است. این امر، نشاندهنده برتری و امتیاز سرعت تأثیرگذاری آیین محمد (ص) در محیط خود و جهان آن دوره است.
این پیشرفت شگفتانگیز، با در نظر گرفتن وضعیت مردم حجاز، فقدان سواد، تعصبات کشنده و لجاجت شدید آنان، بسیار چشمگیر است. زیرا در چنین محیطی، اختلافات ریشهدار است و گذشت و پذیرش مسائل جزئی در آنها بسیار اندک است. همچنین، سلطه عادات و سنتهای دیرینه بر آنها فوقالعاده قوی و پایدار است.
اما پیامبر اسلام (ص) با تعالیم خود، توانست دلها را از کینهها پاک کرده و ساختار فکری، اجتماعی و اخلاقی آنها را دگرگون سازد. او از تاریکی نور آفرید و از مرگ، زندگی؛ از پراکندگی و نفاق و جهل، اتحاد و برادری و دانش پدید آورد.
برگرفته از:
کتاب قرآن و آخرین پیامبر، نوشته ناصر مکارم شیرازی
دیدگاهتان را بنویسید