وهابیها در سال ۱۲۱۷ به سرکردگی عثمان مضایفی از سرداران نامی خود، به دستور امیر عبدالعزیز به شهر «طائف» واقع در دوازده فرسخی مکه حمله بردند و به قتل عام مردم پرداختند. آنها حتی کودکان شیرخوار را در آغوش مادرانشان سر بریدند و گروهی را که از شهر خارج شده بودند دنبانمودند و بسیاری از […]
وهابیها در سال ۱۲۱۷ به سرکردگی عثمان مضایفی از سرداران نامی خود، به دستور امیر عبدالعزیز به شهر «طائف» واقع در دوازده فرسخی مکه حمله بردند و به قتل عام مردم پرداختند. آنها حتی کودکان شیرخوار را در آغوش مادرانشان سر بریدند و گروهی را که از شهر خارج شده بودند دنبانمودند و بسیاری از آنها را کشتند. ویران نمودند و خبر فتح خود را به سعود پسر عبدالعزیز دادند. سپس شهر را غارت کردند و خانه ها را
وهابیها جمعی از مردان و زنان مسلمان را لخت و عربان در بیابانهای طائف رها ساختند و پس از سیزده روز که به صورت گدا در آمده بودند، و به هر کدام مشتی درت می دادند به شرط این که وهابی شوند از کشتن آنها در گذشتند.
جميل صدقی ،زهاوی در خصوص فتح طائف می نویسد: «از زشت ترین کارهای وهابیان قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر ابقا نکردند. طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرش سر بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند کشتند چون در خانه ها کسی باقی نماند، به دکانها و مساجد رفتند و هر کس بود حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف و نسخه هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این واقعه در سال ۱۳۱۷ هـ اتفاق افتاد. (۱)
احمد زینی دحلان مینویسد پس از فتح طائف خواستند روی به مکه آورند ولی متوجه شدند که بسیاری از حجاج در مکه هستند، و حجاج مصر و شام هم در راه میباشند و ممکن است همه آنها با قوای مهاجم وهابی وارد جنگ شوند به همین جهت صبر کردند تا ماه ذی الحجه سپری شود آنگاه حمله خود را آغاز کنند. (۲)
اشغال مکه معظمه
پس از قتل عام طائف علمای نجد نامه ای برای علمای مکه فرستادند تا به آن جواب دهند. علمای مکه در مسجد الحرام سرگرم جواب به آن بودند. که جمعی از ستمدیدگان طائف وارد شدند و اخبار اشغال طائف و مصائبیکه بر سر آنها آمده بود گزارش دادند مردم سخت به وحشت افتادند گوئی قیامت برپا شده است.
علمای مکه سرانجام حکم به کفر وهابیها دادند، و اعلام کردند کی بر امیر مکه واجب است به مقابله با آنها بشتابد، و بر مسلمین واجب است او را یاری کنند. هر کس بدون عذر تخلف کند گناهکار است و هر کس با آنها جنگ کند مجاهد است و هرکس به دست آنها کشته شود شهید است . (۱)
زینی دحلان مفتی مکه متوفای سال ۱۳۰۹ هـ می نویسد: شریف غالب امیر مکه چون در خود قدرت جنگیدن با آنها نمی دید، از مک بیرون آمد و به جده رفت و برادرش شریف عبدالمعین را به جای خود در مکه منصوب داشت. اهل مکه از آن بیم داشتند که وهابیها با آنها همان کنند که با مردم طائف کردند از این رو از آنها امان خواستند و سعود هم به آنها امان داد.
در اواخر سال ۱۲۱۷ سعود بن عبدالعزیز به مکه حمله برد و در هشتم محرم ۱۲۱۸ وارد مکه شد و آن را اشغال کرد.
سعود خطاب به مردم مکه گفت من امسال خود را برای جنگ با
مردم عراق (شیعیان) آماده میکردم ولی وقتی شنیدم مسلمانان (وهابیها) یا مردم طائف جنگیده اند و میخواهند به طرف شما بیایند، از هجوم اعراب بادیه نشین بر شما اهل مکه ترسیدم خدا را حمد کنید که شما را به سوی اسلام رهنمون شد و از شرک (مسلمانی) نجات داد
این جملات را سعود گفت و مفتی مکه که بسیار ترسیده بود به مردم گفت: امیر سعود چنین می گوید؟
آنگاه عبدالمعین و به ترتیب مفتی و قاضی و بقیه مردم مکه با سعود بیعت کردند. چون مکه کاملاً به اشغال سعود درآمده بود و همه در عمل انجام یافته قرار گرفته بودند سعود به آنها امر کرد که این قبه ها و بارگاه ها و این بنهائی را که به دست خود ساخته اید با دست خود ویران کنید تا برای شما غیر از خدا معبودی نماند.صبح همان روز وهابیها همراه جمع کثیری از مردم مکه بیل و کلنگ به دست به راه افتادند و گنبدهای زیادی را در گورستان «جنت المعلى و قبور ابوطالب و عبدالمطلب و خدیجه و اولاد پیغمبر را خراب کردند. سپس گنبد زادگاه حضرت رسول (ص)، و ابوبکر و علی (2) و حضرت خدیجه را تخریب نمودند….
بدین گونه تمام آثاری که در مکه بود غیر از «کعبه» همه را ظرف سه روز ویران کردند. مردم مکه نیز از ترس آنها در تخریب آن اماکن با ایشان همراهی می نمودند وهابیها در آن هنگام رجز میخواندند و طبل می نواختند و آواز می خواندند به دنبال آن سعود دستور داد کتابهای محمد بن عبدالوهاب و عقاید او را که در کتاب کشف الشبهات وی آمده است، فرا گیرند و آنها را تدریس کنند و خواص و عوام در حلقه درس حضور یابند. آنها نیز جز اطاعت از وی چاره ای نداشتند.
خبرتی (مورخ) میگوید: بسیاری از اهل مکه همراه حجاج از جلو وهابیان گریختند. مردم در آن وقت نسبت به وهابیها عقاید مختلفی داشتند. اهل مکه آنها را خارجی و کافر میدانستند ولی جمعی دیگر خلاف این را اظهار می داشتند . (۱)
به گفته احمد زينى دحلان وهابيها ١٤ روز در مکه ماندند و در این مدت مردم را تو به میدادند و به نظر خود اسلام مردم را تجدید میکردند و از کارهایی که به اعتقاد ایشان شرک بود از قبیل توسل و زیارت قبور، منع می کردند. (۲)
حمله به بندر جده
ابن بشر وهابی در تاریخ نجد میگوید سعود بیش از ۲۰ روز در مکه ماند و به نقلی ٢٤ روز) سپس برای تصرف جده و دستگیری شریف غالب و حکمران جده از مکه بیرون آمد. او هشت روز شهر را محاصره کرد، ولیشلیک توپها از بلندی باروها که نفرات وهابیها را در بیرون شهر می پراکند، و جمع کثیری از آنها را نابود کرد، موجب نومیدی او شد، و از اشغال جده منصرف گردید و به نجد که شنید ایرانیان به دستور فتحعلی شاه قاجار برای تصرف آنجا آمده اند، بازگشت.
نجات مکه از دست وهابیها
با رفتن او شریف غالب که در جده بود با شریف حکمران جده در حالی که یک توپ بزرگ هدیه امام مسقط را با خود حمل می کردند، با سیاه فراوانی به عزم فتح مکه از جده بیرون آمدند و طی جنگی مکه را متصرف شدند. با ورود آنها وهابیهائی که در شهر بودند پا به فرار گذاشتند.
وهابیها بر اثر این شکست قبائل اطراف مکه را مورد هجوم قرار دادند و بسیاری از آنها را کشتند و زنان را لخت و عریان نمودند و در میان مردان رها کردند و پس از این که امان خواستند به این شرط که وهابی شوند از کشتن آنها در گذشتند.
قتل عبدالعزیز
در ماه رجب ۱۲۱۸ هـ عبدالعزیز امیر وهایی که سعود پسرش از طرف او شهر کربلا و مکه معظمه را به ترتیب در ۱۲۱۶ و ۱۲۱۸ اشغال کرد و آن همه بلا بر سر مردم مسلمان آن دو شهر مقدس آورد، به قتل رسید. جریان قتل او بدین گونه بود که عبدالعزیز در شهر خود «درعیه» هنگامی که در مسجد به سجده رفته بود مردی که گویند اهل موصل یا شیعه و اهل عماره عراق بوده و به قصد کشتن عبدالعزیز به آنجا آمده بود با خنجر به وی حمله نمود و او را مضروب ساخت و اندکی بعد که به خانه اش بردند، درگذشت. ضارب نیز به وسیله عبدالله برادر عبد العزیز از پا درآمد.
سعود بن عبدالعزیز
با قتل عبدالعزیز پسرش سعود که فرماندهی سپاه او را داشت به جای وی نشست. سعود بن عبد العزيز مقتدرترین امرای وهابی بود. او چه در زمان پدرش و چه پس از وی در پیشبرد مسلک وهابی آرام نداشت و دست به جنگها و جنایات و قتل عامها زد و غارتگری ها نمود.
سعود دو سال در نزد محمد بن عبد الوهاب درس خوانده بود و در فقه و حدیث و تفسیر براساس مذهب احمد حنبل دست داشت و خود جلسات درس تشکیل می داد. سعود در گسترش نفوذ خاندان خود بر عربستان کوشش بسیار به کار برد و مرتب به سرزمینهای اطراف و اماکن مقدسه حجاز و عراق دست اندازی میکرد و از ناحیه ای به ناحیه دیگر می تاخت و سعی داشت همه قدرتهای اسلامی را براندازد و به جای آنها حکومت آل سعود و مذهب وهابی را جایگزین کند.
حمله مجدد به جده واشغال ینبع
وهابیها در سال ۱۲۱۹ هـ بار دیگر شهر جده را محاصره کردند، ولی کاری از پیش نبردند و با شلیک توپها عقب نشستند. نیز در همین سال بر ينبع» بندری در سی فرسخی مدینه حمله بردند و بر آن دست یافتند، ولی شریف غالب طی جنگی و پس از کشتار زیادی از آنان، ینبع را پس گرفت.
محاصره مکه معظمه
به دستور سعود در سال ۱۲۱۹ بار دیگر مکه را محاصره نمودند و چندان کار را بر مردم سخت گرفتند که از قحطی و گرسنگی ناچار به خوردن گوشت سگ و گربه و هر حیوان دیگری شدند. بسیاری از گرسنگی مردند برخی هم هنگام فرار از شهر توسط وهابیها کشته شدند. هر کس راهی پیدا میکرد می گریخت و در مکه جز اندکی نماندند تا جایی که صف اول نماز جماعت در مسجد الحرام به دشواری پر میشد و تمام مغازه ها بسته بود. شریف غالب هم سعی داشت با آنها مماشات کند.
این بشر وهابی صاحب تاریخ نجد می گوید: «در سال ۱۲۲۰ هـ شریف غالب قبول کرد که در امارت خود تابع نجدیها (آل سعود) باشد، و سعی کرد اقدامات خود را با وضع جدید هم آهنگ سازد. به این معنی که استعمال دخانیات و تنباکو را منع کرد و دستور داد مردم نماز خود را در مسجد فقط به جماعت بگزارند و مؤذنان فقط اذان بگویند و از سلام دادن (بر پیغمبر (ص) و پند و اندرز و طلب رحمت در ضمن اذان خودداری کنند. (۱)
ا ,یعنی همزمان بود و با هم تبانی کرده بودند.
۲،مسیر طالبی، چاپ دوم ص ٤٠٨
۱ الفجر الصادق، ص ۲۲، به نقل وهابیان، ص ۳۰۱
۲,الفتوحات الإسلامیة، ج 2، ص 234، و خلاصه الکلام
۱-سيف الجبار شاه فضل رسول قادری متوفای سال ۱۳۸۹، از ص ۲ به بعد.
۱-المختار از تاریخ الجبارتی، ص 533، و کشف الارتیاب، ص 22 و 23،
۲- الفتوحات الإسلامیة، ج 2، ص 138.
۱-عنوان المجد فی تاریخ نجد،ج۱،ص۱۵۳به بعد
دیدگاهتان را بنویسید