خاندان محمد بن عبدالوهاب احمد زینی دحلان در خلاصة الكلام» می نویسد: «محمد بن عبد الوهاب متولد سال ۱۱۱۱ هـ بسال ۱۲۰۷ در سن ۹۶ سالگی درگذشت. آلوسی در تاریخ نجد مرگ او را ۱۲۰۶ میداند. او در آغاز میل زیادی به مطالعه سرگذشت مدعیان نبوت در صدر اسلام همچون مسیلمه کذاب که او نیز […]
خاندان محمد بن عبدالوهاب
احمد زینی دحلان در خلاصة الكلام» می نویسد: «محمد بن عبد الوهاب متولد سال ۱۱۱۱ هـ بسال ۱۲۰۷ در سن ۹۶ سالگی درگذشت. آلوسی در تاریخ نجد مرگ او را ۱۲۰۶ میداند. او در آغاز میل زیادی به مطالعه سرگذشت مدعیان نبوت در صدر اسلام همچون مسیلمه کذاب که او نیز اهل يمامه و نجد بود و سجاح زنی از قبیله بنی تمیم و اسود عنسی و طلیحه و امثالهم داشت.
از محمد بن عبد الوهاب چهار پسر برجای ماند، و آنها عبدالله، حسن حسین و علی بودند. پس از درگذشت وی عبدالله پسر بزرگش جای او را گرفت و کار پدر را دنبال کرد و پس از او پسرانش به ترتیب سلیمان و عبدالرحمن جای او را گرفتند سلیمان مردی فوق العاده متعصب بود. او در سال ۱۲۳۳ به دست ابراهیم پاشا به قتل رسید برادرش عبدالرحمن نیز دستگیر و به مصر تبعید شد و در آنجا درگذشت از حسن، یعنی دومین پسر محمد بن عبدالوهاب پسری باقی ماند به نام عبدالرحمن که در زمان تسلط وهابيها بر مکه در سال ۱۲۱۸ هـ ) متصدی پست قضاوت آن شهر شد و عمری طولانی کرد و حدود یکصد سال زیست و از وی پسری به نام عبداللطیف برجای ماند که او نیز از مؤلفین معروف وهابی است.
از حسین و علی نیز فرزندان بسیاری باقی ماندند که هنوز هم در شهر درعیه» هستند، و به بیت الشیخ یعنی خاندان شيخ محمد بن عبدالوهاب معروف میباشند.
نخستین کسانی که محمد بن عبدالوهاب را در مرام و عقاید بن عبد العزیز بود. (۱) مخصوصش یاری کردند محمد بن سعود و پسر او عبدالعزیز و نوه اش سعود
پسران و نوادگان محمد بن عبدالوهاب در تألیفات خود به شرح و تفسیر و توضیح و رواج افکار و مسلک جدید و مذهب نوپای پدر و جد خویش سعی بلیغی بعمل آوردند. محمد بن اسماعیل صنعانی از امرای یمن معاصر محمد بن عبدالوهاب در رسالة تطهير الاعتقاد و سید محمود آلوسی بغدادی در تاریخ نجد و شوکانی در کتابهای خود و دیگران از کسانی بودند که در نشر دعوت او سخت کوشیدند و باعث گسترش مسلک وهابی شدند.نقش خاندان سعودی در پیشبرد مذهب وهابی
محمد بن سعود
انتشار افکار تند و انحرافی محمد بن عبدالوهاب در میان قبائل مختلف نجد که با زور و جنگ و ستیز قوای محمد بن سعود (سرسلسله خاندان سعودی همراه بود موجب شد که بسیاری از اعراب سرزمین دور افتاده نجد که از همه جا بی خبر بودند و فقط از خود و منطقه خود خبر داشتند به مسلک وهایی بگروند و شیفته گفتار و کردار شیخ محمد بن عبد الوهاب شوند.
محمد بن سعود که قبل از ورود محمد بن عبدالوهاب به درعیه شیخ قبیله کوچک منیزه و یکی از رؤسای جزء قبائل نجد بود، پس از پیوستن و توافق با محمد بن عبدالوهاب و پذیرش دعوت او که به وی وعده فرمانروایی بر کل منطقه میداد، رفته رفته کارش بالا گرفت به طوری که در سال ۱۱۵۹ ازهر طرف به بلاد مجاور حمله ور می شد و احشام و اموال مردم را به غارت می برد.
در سال ۱۱۹۲ اشراف مکه جریان کار وهابیها و تاخت و تاز محمد بن سعود به قبائل اطراف که زنگ خطر را برای حمله به شهرهای حجاز به صدا در آورده بود، به «باب عالی دربار عثمانی اطلاع دادند. این نخستین بار بود که حکومت عثمانی از دعوت وهابی اطلاع می یافت.
محمد بن سعود در سال ۱۱۷۹ پس از سی سال فرمانروائی در نجد در گذشت و پسرش عبدالعزیز به جای وی نشست . (۱)
عبدالعزیز بن محمد بن سعود
عبد العزیز، بزرگترین پسران محمد بن سعود بود که بعد از پدر در راه پیشرفت مذهب وهابی و توسعه حکومت خود بسیار کوشش کرد. وی در سی سال اول فرمانروائی پیوسته با قبائل مجاور در حال جنگ بود. او خود را امیر المسلمین میدانست مردی بلند بالا بسیار قوی هیکل و صدائی با صلابت داشت. در سال ۱۲۰۸ ناحیه احساء را فتح کرد یا به گفته حافظ وهبه سپاه توحید بنی خالد حکام احساء را از میان بردند. با فتح احساء و قطیف، وهابیان به کرانه های خلیج فارس رسیدند.
محمد بن عبد الوهاب بنیان گذار مذهب وهابی یا بقول خودش مذهب توحید و یکتاپرستی (چون به عقیده او همه مسلمین غیر از پیروان او کافر و مشرک هستند در سال ۱۲۰۶ یا ۱۲۰۷ مرد، و پسر بزرگش شیخ عبدالله جای
او را گرفت و به رواج مذهب پدر اهتمام ورزید.
از سال ۱۲۰۷ تا ۱۲۱۴ برای نخستین بار جنگهایی میان سپاه
عبدالعزیز یعنی شورشیان وهابی و سپاه شریف غالب امیر مکه در گرفت تا سرانجام کار به صلح انجامید و عبدالعزیز در ۱۲۱۵ با پسرش سعود همراه جمع زیادی از مردم و عشایر نجد از مرد و زن و کودک بقصد حج حرکت کرد ولی هنوز هفت منزل نپیموده بود که احساس کسالت کرد و نجدبازگشت و پسرش سعود اعمال حج را انجام داد، و در مکه با شریف غالب گویا این موضوع شریف غالب را آزرده خاطر کرد. (۱) ملاقات کرد. در این سفر قبائل عسیر و تهامه و بنی حرب به سعود پیوستند، و
در همان سال ۱۲۱۵ بار دیگر میان طرفین جنگ در گرفت که در آن گلوله به کار رفت.
حمله به کربلای معلی
و قتل عام مردم آنجا
حملة وهابیها به عراق از ۱۲۱٤ هـ آغاز شد. چون در آن سال وهابیها به نجف اشرف حمله نمودند ولی عرب خزاعل جلو آنها را گرفتند، و سیصد نفر از آنها را کشتند. (۲)
در سال ۱۲۱۶ سعود بن عبدالعزیز به دستور پدرش برای نخستین بار لشکر به کربلا کشید و دست به قتل عام مردم آنجا زد. تفصیل نسبی آن در مقدمه و پاورقی کتاب آمده است و در اینجا به نقل از منابع دیگر، توضیح بیشتری میدهیم.
حملات وهابیها به کربلا که گفتیم از سال ۱۲۱۶ آغاز شده بود کم و بیش تا سال ۱۲۲۵ ادامه داشت. صلاح الدین مختار، از نویسندگان وهابی می نویسد: «در سال ۱۲۱۶ امیر سعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد و عشایر و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذیقعده به شهر کربلا رسید و آن را محاصره کرد. سپاه مذکور با روی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند بیشتر مردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند، سپس در آبی به نام ابیض گرد آمدند، و خمس اموال را خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد.» (۱) (چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)
شیخ عثمان بن بشر مورخ دیگر وهابی که خود اهل نجد بوده در شرح واقعه توضیح بیشتری داده و از جمله می نویسد: «… گنبد روی قبر (سیدالشهدا) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند برگرفتند، و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآنهای نفیس و جز آنها یافتند غارت کردند، و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به دو هزار تن از اهل کربلا را کشته بودند. (۲)
فقیه نامی شیعه سید جواد عاملی از فقهای بزرگ آن عصر که در نجف اشرف بوده مینویسد: در سال ۱۲۱۶ مشهد حسین (ع) را غارت نمودند، مردان و کودکان را کشتند اموال مردم را به غارت بردند و در بی احترامی به آستان مقدس حسینی زیاده روی کردند و آن را ویران ساختند و از ریشه در آوردند . »
مؤلف كتاب نزهة الغرى» از شیخ خضر نامی نقل میکند که وهابيان صندوق قبر حبيب بن مظاهر را که از چوب بود شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم مطهر قهوه درست کردند. آنها می خواستند صندوق قبر شریف حسین را هم بشکنند اما چون دارای شبکه های آهنین
بود، توفیق نیافتند.
شیخ خضر قرآن بزرگی با خط بسیار زیبا و جدولهای طلاکاری شده و شمشیری مرصع متعلق به خزانه امام حسین (ع) را نزد غارتگران دیده است. (۳)
قدیم ترین نویسنده ای که از قتل عام کربلا یاد کرده میرزا ابوطالب اصفهانی مقیم هندوستان است که در راه بازگشت از سفر لندن به هندوستان که یازده ماه بعد از واقعه وارد کربلا شده، و جز نقل آن واقعه حدیث دیگریبه گوش نمیخورده است در سفرنامه فارسی خود «مسیر طالبی» می نویسد: مجملی از بیان حادثه مذکور این که هیجدهم ذیحجه روز غدیر خم که اکثر مردم معتبر كربلا به زیارت مخصوصه نجف رفته بودند، قریب بیست و پنج هزار وهابی؛ سوار اسبهای عربی و شترها وارد نواحی کربلا شدند.
چون بعضی از آنها در لباس زُوار قبل از این داخل شهر شده بودند و «عمر آقا» حاکم به تعصب تسنن به آنها زبان داشت (۱) به حمله اول، اندرون شهر درآمده، صدای «اقتلوا المشركين و آوازه اذبحوا الکافرین» در دادند.
عمر آقا به دیهی گریخته آخر کار به فرمان سلیمان پاشا به قتل رسید. بعد قتل واسر، می خواستند که خشتهای طلای گنبد را کنده برند، از غایت استحکام میسر نیامد. لهذا قبر اندرون گنبد را به گلنگ و تبر خراب کرده قریب به شام بی خوف و سببی ظاهر به وطن خود برگشتند. زیاده از پنج هزار نفر کشته شد و زخمی ها را خود حساب نیست… آنچه کارآمدنی بود خصوص طلا و نقره از سر کار حضرت و سایر سکنه شهر به تمام به جاروب غارت پاک رفتند.
در صحن مقدس خون مذبوحان ،روان گنبد و حجره های صحن از
لاش مقتولین پر بود. بجز محله حضرت عباس و گنبد آن جناب، کسی از آن بلیه رهائی نیافت و شدت آن حادثه به جایی رسید که من بعد از یازده ماه از آن که وارد آن شهر شدم هنوز آنقدر تازگی داشت که به جز نقل آن حدیثی دیگر در شهر نبود و روات در اثنای حکایت می گریستند، و از استماع آن موها بر اندام راست میشد…»۲
۱-کشف الارتیاب، ص ۳ به نقل از خلاصة الكلام با اختصار
۱کشف الارتیاب، ص ۳ به نقل از خلاصة الكلام با اختصار.
تاریخ پادشاهی عربستان سعودی، ج 1، ص 73، ص 300.
وهابیان، ص ۳۳۷
1- تاریخ پادشاهی عربستان سعودی، ج 1، ص 73
عنوان جلال فی تاریخ نجد ج 121
نزهت الغری، ص 52
۱ یعنی همزمان بود و با هم تبانی کرده بودند.
۲- مسیر طالبی، چاپ دوم ص ٤٠۸
دیدگاهتان را بنویسید