عفو، گذشت از گناه و تقصیر، و کرم، گذشت از مال است. گذشت از هر دو، بر امام (علیه السلام) بسیار سهل و آسان بود. چه بسا گذشت از مال برای کسی سهل و گذشت از تقصیر برای او مشکل باشد، ولی بزرگ مرد کسی است که گذشت از هر دو برای او آسان باشد. […]
عفو، گذشت از گناه و تقصیر، و کرم، گذشت از مال است. گذشت از هر دو، بر امام (علیه السلام) بسیار سهل و آسان بود. چه بسا گذشت از مال برای کسی سهل و گذشت از تقصیر برای او مشکل باشد، ولی بزرگ مرد کسی است که گذشت از هر دو برای او آسان باشد.
در «کشف الغمّه» نقل نموده است: غلام امام (علیه السلام) مرتکب جنایتی شد که مستحق تنبیه و عقوبت بود.
حضرت امر نمود او را بزنند.
غلام گفت: یا مولای! «وَالکاظِمینَ الغَیظ». «سوره آل عمران، آیه 134.»
امام (علیه السلام) فرمود: از او دست بردارید.
گفت: یا مولای! «وَالعَافِینَ عَنِ النّاسِ».
امام (علیه السلام) فرمود: از تو گذشتم.
گفت: یا مولای! «واللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ».
امام (علیه السلام) فرمود: تو را آزاد کردم و دو برابر آنچه به تو می دادم، برای تو باشد.
این قصه، نشانگر حلم و عفو و کرم و احسان بیکران امام (علیه السلام) است.
به راستی! مردان بزرگ از عفو نمودن لذت می برند، و چه بسا دوست دارند عفو نمایند و اشاره می کنند تا شفیعی پیدا شود، و شفاعت نماید.
عفو پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از قریش پس از فتح مکّه و عفو امام حسین (علیه السلام) از حرّ بن یزید ریاحی در روز عاشورا، از بزرگترین عفو ها محسوب می شود.
بلکه می توان گفت: این عفو به مراتب مهمتر از عفو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. زیرا پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاتح شده بود و قریش مغلوب او بودند، و آنان با تمام اذیّت ها و دشمنی ها، بیچاره و تسلیم شده بودند، اما امام حسین (علیه السلام) زمانی حرّ را عفو نمود که گرفتار پیامد های کار حرّ شده بود. زیرا اگر حرّ در آن موقع که امام (علیه السلام) می خواست برگردد جلوگیری نمی نمود، ظاهراً قضایای کربلا پیش نمی آمد.
پس امام (علیه السلام) هنگامی حرّ را عفو نمود که در اثر رفتار حرّ، به محاصره ی دشمنان در آمده بود.
حرّ بن یزید ریاحی در روز عاشورا نزد امام (علیه السلام) آمد و گفت: ای پسر پیغمبر! قربانت گردم! من همان کسی هستم که نگذاشتم برگردی، و تو را در این مکان فرود آوردم و… حال از گناه خود پشیمان هستم و آمده ام تا جان خود را فدای تو کنم. آیا به نظر تو برای من توبه ای هست؟
حضرت فرمود: بله! خداوند تو را می آمرزد.
جناب حرّ خود را درست معرفی کرد و امام (علیه السلام) را اغفال نکرد، و حضرت بدون آن که تأمل کند، توبه او را پذیرفت.
به راستی من از عظمت عفو و گذشت امام حسین (علیه السلام) در آن موقع، آن هم بدون تأمّل و توبیخ و ملامت، در حیرتم! زیرا تمام مصائب آن حضرت و اهل بیت او، مستند به این مرد بود. و چنانکه اندازه صبر امام (علیه السلام) قابل تصوّر نیست، عفو او نیز بسیار عظیم است. امام (علیه السلام) فوراً و بی ملامت و سرزنش، توبه ی او را پذیرفت و از او تجلیل کرد و فرمود: تو حرّ و آزاد مرد هستی چنانکه مادرت تو را به این نام نامیده است. آنگاه از او خواست تا از مرکب پیاده شود.
گویا امام (علیه السلام) می خواسته در آن حال از او مهمان نوازی کرده و پذیرایی نماید، ولی حرّ قبول نکرد و اجازه خواست تا به سوی دشمن برود. امام (علیه السلام) اجازه داد.
تعجب می کنم از کسانی که به عظمت گناه حرّ نگاه می کنند و نمی توانند از گناه او چشم بپوشند و از او راضی شوند، چگونه به وسعت عفو و عظمت آن فرزند «رحمة للعالمین» نمی نگرند، جایی که خود امام (علیه السلام) از او گذشت کرده و راضی شده و تمجید کرده، دیگران چه می گویند؟
در کتاب «مناقب» روایت شده است: عبدالرحمان سلمی _قاری قرآن_ سوره حمد را به یکی از فرزندان امام (علیه السلام) آموخت. وی چون سوره حمد را برای پدر خواند، امام (علیه السلام) امر فرمود که هزار دینار به معلّم بدهند و دهان او را از درّ و جواهر پر نمایند.
به آن حضرت گفتند: چرا این مقدار عطا نمودی؟
او فرمود: در مقابل عمل وی چیزی نیست. و این دو شعر از امام (علیه السلام) است:
اذا جادت الدنیا علیک فجد بها علی الناس طرّاً قبل ان تنفلت
فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلت ولا البخل یبقیها اذا ما تولّت
«هنگامی که دنیا به تو روی آورد، جود و بخشش کن پیش از آن که از دست تو برود، زیرا جود و بخشش آن را از بین نمی برد اگر رو کرده باشد و بخل آن را نگه نمی دارد اگر پشت کرده باشد».
همچنین در کتاب «مناقب» روایت شده است: روز عاشورا در پشت امام (علیه السلام) علامتی دیدند، علّت آن را از امام زین العابدین (علیه السلام) پرسیدند.
حضرت فرمود: این اثر انبانی است که به دوش خود می گذارد و به خانه یتیم ها و فقیر ها و بیوه زن ها می برد.
کمک به مستحقین در خفا و پنهانی، از بزرگ مردانی صادر می شود که به ستایش مردم کار ندارند، و تنها خداوند جهان را در نظر دارند، و برای رضای او با دستان خود و بدون هیاهو به بیچارگان کمک می نمایند.
خداوند در قرآن می فرماید:
«إِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لانُریدُ مِنکُم جَزاءً وَ لاشُکُوراً».
«ما برای خشنودی خداست که به شما می خورانیم و پاداش و سپاس از شما نمی خواهیم».
(سوره دهر، آیه 9)
دیدگاهتان را بنویسید