سه شنبه / ۲۹ آبان / ۱۴۰۳ Tuesday / 19 November / 2024
×

نام و نسب آن حضرت نهمین پیشوای شیعیان دوازده امامی، حضرت محمد بن علی (علیهما السلام)، مشهور به امام جواد (علیه السلام) می باشند که با کنیه “ابوجعفر” و “ابوعلی” شناخته می شوند[1]. ایشان را “ابوجعفر ثانی” نامیده اند[2]، چون “ابوجعفر اول” امام باقر (علیه السلام) می باشند.[3] ایشان فرزند امام هشتم شیعیان، حضرت علی […]

زندگینامه امام جواد علیه السلام
  • کد نوشته: 8020
  • 5 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • نام و نسب آن حضرت

    نهمین پیشوای شیعیان دوازده امامی، حضرت محمد بن علی (علیهما السلام)، مشهور به امام جواد (علیه السلام) می باشند که با کنیه “ابوجعفر” و “ابوعلی” شناخته می شوند[1]. ایشان را “ابوجعفر ثانی” نامیده اند[2]، چون “ابوجعفر اول” امام باقر (علیه السلام) می باشند.[3]

    ایشان فرزند امام هشتم شیعیان، حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) هستند و مادر بزرگوار آن حضرت “ام ولد” بوده و نام ایشان را “سبیکه نوبیه” یا “خیزران” گفته اند؛ همچنین روایت شده که ایشان از نسل “ماریه قبطیه”، همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده اند.[4]

    مشهور ترین لقب های امام نهم، جواد و ابن‌الرضا (علیهما السلام) می باشد[5] اما علاوه بر آن القاب دیگری مانند الْمُخْتَارُ[6]، الْمَرْضِيُّ[7]، الْمُتَوَكِّلُ[8]، الْمُتَّقِي[9]، الزَّكِيُّ[10]، التَّقِيُّ[11]، الْمُنْتَجَبُ[12]، الْمُرْتَضَى[13]، الْقَانِعُ[14] را برای ایشان برشمرده اند.[15]

    زمان و محل تولد

    آنچه مشهور است این است که تولد آن حضرت در 195 هجری قمری در مدینه بوده است[16] اما در مورد روز و ماه تولد ایشان، سه تاریخ زیر را اشاره کرده اند:

    1. 15 ماه مبارک رمضان[17]
    2. 19 ماه مبارک رمضان[18]
    3. 10 ماه مبارک رجب[19]

    یک نکته مهم در ولادت ایشان

    زمانی که امام جواد (علیه السلام) چشم به جهان گشودند، پدر بزرگوار ایشان امام رضا (علیه السلام)، ایشان را با برکت ترین فرزندِ به دنیا آمده خواندند؛ به این دلیل که تولد امام جواد (علیه السلام) در سن چهل سالگی پدر بزرگوارشان، دلیلی محکم بر امامت امام رضا (علیه السلام) بودند و با به دنیا آمدن ایشان، شکی که شیعیان در امامت امام رضا (علیه السلام) داشتند، از بین رفت؛ با این حال، برخی از واقفی ها[20] شایعه کردند که فرزندی که متولد شده، از ایشان نیست چون از نظر چهره، تفاوت دارند، اما با اعتراف قیافه شناسان به اینکه امام جواد (علیه السلام) از کسی جز امام رضا (علیه السلام) نمی تواند باشد، این شبهه و شایعه نیز برطرف شد.[21]  

    گذری کوتاه بر زندگی پربرکت ایشان

    سخت گیری ها و آزار و اذیت حکومت عباسی، تقیه[22] و عمر کوتاه آن بزرگوار باعث شده که اطلاعات زیادی از زندگی آن حضرت در تاریخ ثبت نشود، اما آنچه در کتب آمده این است که ایشان در مدت کوتاه زندگی با برکت خود که در مدینه بودند، یک بار برای دیدن پدر بزرگوارشان به خراسان رفتند[23] و چندین بار هم از جانب خلفای عباسی به بغداد خوانده شدند.[24]

    همسران

    ازدواج اول

    به نظر می رسد اولین ازدواج امام جواد (علیه السلام) با ام الفضل، دختر مامون عباسی باشد، که بنابر برخی نقل ها، این ازدواج به درخواست خود مامون بوده است.[25]

    برخی از تاریخ نگاران این ازدواج را سال 202 [26] و برخی دیگر در سال 215 [27]هجری قمری دانسته اند اما برخی دیگر بر این باورند که عقد امام جواد (علیه السلام) با دختر مامون، در زمان زندگانی امام رضا (علیه السلام) خوانده شده اما مراسم ازدواج، بعد از شهادت آن حضرت، در سال 215 قمری بود انجام شده است.[28]

    تاریخ نویسان شیعه، انگیزه های مختلفی برای درخواست مامون نسبت به ازدواج امام با دخترش گفته اند، برخی از آنها از این قرار است:

    1. یعقوبی، (تاریخ نویس قرن دوم) معتقد است، مامون با هدف اینکه پدربزرگ فرزندانی از نسل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد، این ازدواج را صورت داد.[29]
    2. شیخ مفید، بر این باور است که مامون به خاطر دانش و علم و حکمت و فضیلت های بسیاری که از امام جواد (علیه السلام) دیده بود، دختر خود را به ازدواج ایشان در آورد؛ اما این کار مامون، اعتراض و ناراحتی اطرافیانش را در پی داشت، چرا که می ترسیدند حکومت، از خاندان عباسی به علویان و نسل امیر المومنین (علیه السلام) منتقل شود. [30]
    3. برخی از تاریخ پژوهان معاصر نیز، معتقد هستند که این ازدواج، دلایل سیاسی داشته است از جمله:
    4. کنترل ارتباط شیعیان با امام جواد (علیه السلام)
    5. خوب جلوه دادن خود در برابر علوی ها (سادات)
    6. جلوگیری از قیام علوی ها بر علیه حکومت خود[31]

    در هر صورت، هرچند که حکمت خداوند این بود که امام جواد (علیه السلام) از ام الفضل، صاحب فرزندی نباشد[32]، اما حداقل می توان گفت که مامون با این کار، به اهداف سیاسی خود دست یافت.

    ازدواج دوم

    “سَمانه مغربیه” همسر دیگر امام جواد (علیه السلام) است.[33] این بانوی بزرگوار که مادر همه فرزندان آن حضرت بوده، “ام ولد”[34] بوده و با دستور خود آن حضرت خریداری شدند.[35]

    فرزندان

    در مورد تعداد و نام های فرزندان امام جواد (علیه السلام) نقل های متفاوتی آمده است که برخی از آنها به دو پسر، برخی به سه پسر و برخی دیگر به چهار پسر اشاره کرده اند؛ همچنین در مورد دختران آن حضرت، دو دختر، سه دختر، چهار دختر و پنج دختر نیز جزء فرزندان ایشان شمرده شده است که خلاصه اسامی و نام های آنان به شرح زیر است:

    1. ابوالحسن، امام علی النقی، (امام هادی علیه السلام)
    2. ابو احمد، موسی مُبَرقَع
    3. حسین
    4. عمران
    5. یحیی
    6. فاطمه
    7. امامه
    8. حکیمه
    9. خدیجه
    10. ام کلثوم
    11. امام محمد
    12. زینب
    13. میمونه
    14. خدیجه
    15. بهجت
    16. بُرَیهه

    لازم به ذکر است، از آنجایی که در برخی از منابع فقط نام آنها و در برخی دیگر، لقب و کنیه آنها آمده است، شاید بتوان گفت که مجموع فرزندان امام جواد (علیه السلام) از 9 نفر بیشتر نبوده اند. [36]

    دوران امامت

    پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) در سال 203 قمری، امامت و رهبری جامعه اسلامی به امام جواد (علیه السلام) منتقل شده[37] که 17 سال به عهده ایشان بود.[38] 

    این مدت، که همزمان با خلافت دو تن از خلفای عباسی به نام های مامون و معتصم بود؛ حدود 15 سال آن در زمان خلافت مامون عباسی از سال 193 تا 218 قمری و دو سال آن در زمان خلافت برادرش، معتصم از سال 218 تا 220 [39] که به شهادت حضرت ختم شد.[40]

    دلایل امامت

    از نظر شیعیان، امام و جانشین خدا در روی زمین، فقط با دستور و وصیت امام قبلی مشخص می‌شود؛ این بدین معناست که هر امامی، باید با جملاتی واضح و روشن، امام بعد از خود را به مردم بشناساند.[41]

    علمای شیعه همچون شیخ کلینی[42]، شیخ مفید[43]، مرحوم طبرسی[44] و علامه مجلسی[45]، هر کدام در کتب خود به روایات و دلایل مفصل در مورد اثبات امامت امام جواد (علیه السلام) اشاره کرده اند.

    بنابر روایات وارد شده در کتب مذکور، امام رضا (علیه السلام) در موارد بسیاری به صراحت، امامت امام جواد (علیه السلام) بعد از خودشان را به مردم اعلام کرده بودند؛ مثلا در یکی از نقل ها آمده است که یکی از اصحاب آن حضرت، در مورد جانشین بعد از ایشان سوال کردند و امام با دست مبارک خود، به فرزندشان امام جواد (علیه السلام) اشاره کردند[46] و در روایتی دیگر، فرمودند: این (امام جواد) ابو جعفر است که او را جانشین خود قرار داده و مقام خود را به او سپرده ام.[47]

    اولین چالشِ نهمین امام، در هنگام رسیدن به امامت

    از آنجایی که تولد امام جواد (علیه السلام) را در سال 195 قمری و شهادت امام رضا (علیه السلام) در سال 203 قمری اتفاق افتاد، می توان گفت که آن حضرت به هنگام امامت، 8 سال بیشتر نداشتند؛[48] همین مسئله، باعث ایجاد اختلاف بین شیعیان در مورد امام بعد از امام رضا (علیه السلام) شد؛ شاید اولین اختلاف، بین علما و بزرگان شیعه بوده است که یک جریان تاریخی این مطلب را تایید می کند[49]:

    { بعد از شهادت امام رضا (علیه السلام) بزرگان شیعه همچون ریان ابن صلت، صفان بن یحیی، محمد بن حکیم، یونس بن عبدالرحمن و علمای دیگر، جمع شده بودند و به گریه و ناله در مظلومیت و شهادت امام رضا (علیه السلام) پرداختند. در این میان، یونس  بن عبدالرحمن[50] ، بلند شد و گفت: گریه و زاری را رها کنید، تا زمانی که این پسر (امام جواد علیه السلام) بزرگ شود به چه کسی در مورد مشکلاتمان مراجعه کنیم؟ در این هنگام، ریان بن صلت با خشم و ناراحتی بلند شد و به سمت او دوید و گریبان او را گرفت و شروع کرد به مشت زدن به دهان و صورت او، و می گفت: تو تا الان خود را مومن نشان می دادی، در حالی که مشرک بوده ای! ، اگر تعیین امام از جانب خداوند است، پس اگر شخصی که خدا او را به عنوان جانشین خود در روی زمین مشخص می کند یک روزه باشد، همانند بزرگترین انسان جهان است …}[51]

    به دنبال این اختلاف، شیعیان به چند دسته تقسیم شدند: گروهی از آنها به امامت عبدالله بن موسی، عموی امام جواد (علیه السلام) رفتند؛[52] برخی دیگر، به امامت برادر دیگر امام رضا (علیه السلام)، احمد بن موسی (معروف به شاهچراغ) اعتقاد پیدا کردند و گروهی اندک هم، به فرقه واقفیه پیوستند[53] اما با این وجود، بیشتر شیعیان با بصیرت امام رضا (علیه السلام)، امامت امام جواد (علیه السلام) را پذیرفتند.[54]

    برخی از تاریخ نویسان بر این باورند که علت اختلاف و شک شعیان در امامت امام جواد (علیه السلام) این بود که آنها فکر می کردند امامت، فقط به انسان بالغ می رسد.[55] همین باور، باعث شد تا بارها از امام رضا و امام جواد (علیهما السلام) در مورد “امامت در کودکی” دلیل بخواهند؛ امام رضا (علیه السلام) به قرآن کریم[56] و پیامبری حضرت عیسی و حضرت یحیی (علی نبینا و آله و علیه السلام) استدلال کرده و می فرمودند: خداوند، حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) را به پیامبری برگزید و یک دین جدید را بر عهده او گذاشت در حالی که او، در سن کمتری از سن ابوجعفر (امام جواد علیه السلام) بود.[57]

    خود امام جواد (علیه السلام) نیز، در پاسخ به کسانی که شبهه کودک بودن ایشان را بیان می کردند، به اینکه حضرت سلیمان در کودکی، جانشین پدر خود حضرت داوود (علی نبینا و آله و علیهما السلام) اشاره می کردند و می فرمودند: زمانی که حضرت سلیمان کودک بوده و گوسفندان را به چرا می بردند، حضرت داوود به دستور خداوند، ایشان را جانشین خود اعلام کردند اما بزرگان قومشان آن را نپذیرفتند.[58]

    راه های ارتباطی امام با شیعیان

    • سازمان وکالت

    بیشترین ارتباط امام با شیعیان از طریق “سازمان وکالت” صورت می گرفت.[59] نمایندگان امام، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی به انجام وظایف تعیین شده از جانب آن حضرت می پرداختند؛ تعداد آنها را تا 13 نفر هم ذکر کرده اند[60] که تعدادی از آنها به شرح زیر است:

    1. ابراهیم بن محمد همدانی در همدان[61]
    2. ابوعمرو حذّاء در بصره[62]
    3. صالح بن محمد بن سهل در قم[63]
    4. زکریا بن آدم قمی[64]
    5. عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی[65]
    6. صفوان بن یحیی[66]
    7. علی بن مهزیار[67]
    8. یحیی بن ابی عمران[68]
    9. محمد بن فرج رُخَجی[69]
    10. ابوهاشم جعفری[70]

    آیت الله خامنه ای (حفظه الله) هدف امام جواد (علیه السلام) از این تشکیلات منظم و دقیق را، آماده سازی جامعه برای دوران غیبت امام زمان (عجل الله فرجه) ذکر می کنند.[71]

    • انجام مهم ترین عبادت اجتماعی سیاسی

    برخی از سیره نویسان معتقدند، جریان هجرت امام رضا(علیه السلام) به ایران و شهرهای آن و سکونت در خراسان، باعث گسترش ارتباط شیعیان با آن حضرت و امامان بعد از ایشان شده بود، به همین دلیل، هنگام فرا رسیدن زمان انجام حج خانه خدا، دوست داران و پیروان امامت از خراسان، ری، سجستان و بُست به دیدار امام جواد (علیه السلام) می آمدند و از این طریق با آن حضرت، ارتباط می گرفتند.[72]

    • نامه نگاری

    دیگر راه ارتباطی امام با شیعیان، نامه هایی بود که در آن سوالات خود را برای حضرت ارسال می کردند و امام نیز به آنها پاسخ می دادند. در برخی منابع، به 63 نفر از افرادی که به آن حضرت نامه می نوشتند، اشاره شده است.[73] 

    مناظرات امام

    امام جواد(علیه السلام) در دوران بابرکت امامت خود، چندین بار با علمای درباری بنی عباس مناظرات مختلفی انجام دادند که گویا برخی از آنها، از جانب حاکمان عباسی با هدف تخریب شخصیت امام، صورت می گرفته اما نهایتا، پیروزی آن حضرت بر همه آنها، تعجب و تشویق بینندگان آن مناظره ها باعث ایجاد محبوبیت و مقبولیت هرچه بیشتر ایشان در میان مردم می شده است.[74]

    روایات و گزارش های تاریخی، از 9 مورد مناظره آن حضرت در موضوعات گوناگونی همچون: اعتقادات ، احکام و مسائل فقهی مانند حج، و مباحث تاریخی در مورد خلفا (ابوبکروعمر) بوده است که با افراد مختلفی مانند:

    • یحیی بن اکثم
    • احمد بن ابی داوود
    • عبدالله بن موسی
    • ابوهاشم جعفری
    • معتصم

    صورت گرفته است.[75]

    یکی از مناظرات مهم امام جواد(علیه السلام) که در دوران کودکی حضرت، به دستور مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسیان بود؛ بنابر برخی منابع شیعه، علت این مناظره این بود که اطرافیان مامون، با ازدواج دختر مامون با امام جواد(علیه السلام) مخالفت کرده و او را به خاطر این کارش سرزنش می کردند، و مأمون برای اثبات درستی تصمیم خودش، پیشنهاد کرد تا امام جواد(علیه السلام) را با انجام یک مناظره آزمایش کنند؛ آنان پذیرفتند و جلسه مناظره‌ای ترتیب دادند و یحیی بن اکثم که از بزرگترین علمای زمان خویش به حساب می آمد را حاضر کردند. یحیی بن اکثم مناظره را با پرسیدن این سوال آغاز کرد که: اگر شخصی که احرام بسته و در حال انجام اعمال حج است، حیوانی را شکار کند، حکمش چیست؟ امام جواد(علیه السلام)، با بیان حالت های مختلف انجام این پیشامد و بیان پاسخ آنها، در یک جلسه مناظره به 30 هزار مسئله از مسائل حج پاسخ دادند.[76] حاضران، پس از شنیدن جواب امام، بر علم و دانش بی شمار ایشان اعتراف کردند؛ و نقل شده که مأمون پس از این مناظره گفت: خدا را بر این نعمت سپاسگزارم که هرچه فکر می کردم، همان شد.[77]

    شهادت

    زمان شهادت

    امام جواد(علیه السلام) در دوران خلفای عباسی دو بار به مقر حکومت عباسیان یعنی بغداد، فرا خوانده شدند، بار اول به دستور مامون[78] و بار دیگر به دستور معتصم در 28 محرم سال 220 هجری قمری؛ که در همان سفر دوم، در بغداد در سن 25 سالگی [79] به شهادت رسیدند. در مورد تاریخ شهادت ایشان نیز، اختلافاتی وجود دارد:

    1. آخر ذی القعده[80]
    2. پنجم ذی الحجة[81]
    3. ششم ذی الحجة[82]

    علت و چگونگی شهادت

    در مورد اینکه علت شهادت آن حضرت چه بود و چه کسی ایشان را به شهادت رساند، چند نظریه ذکر شده است:

    • برخی از تاریخ نویسان گفته اند، در یکی از مناظراتی که امام جواد(علیه السلام) با ابن ابی داوود، قاضی وقت بغداد، در مورد “حکم فقهی قطع کردن دست دزد” انجام دادند، ابن ابی داوود و دیگر علمای حاضر در آن مناظره شکست خوردند و همین باعث شد که ابن ابی داوود، کینه امام را در دل بگیرد و در مورد آن حضرت پیش خلیفه وقت، بدگویی کند و سرانجام، معتصم عباسی به وسیله منشی یکی از وزیرانش، با دادن سم به آن حضرت، ایشان را به شهادت برسانند.[83]
    • طبق برخی دیگر از روایات، بعد از بیعت مردم با معتصم، او نامه ای به استاندار مدینه، عبدالملک زیات نوشت و از او خواست، امام جواد(علیه السلام) را به همراه ام الفضل به بغداد بفرستد؛ وقتی امام جواد(علیه السلام) وارد بغداد شد، معتصم برای عوام فریبی،آن حضرت را احترام کرد و هدایایی هم برای ایشان و همسرش ام الفضل فرستاد. معتصم، در میان آن هدایا، شربت پرتقالی را به وسیله غلام خود به نام اَشناس برای امام فرستاد، اَشناس به امام گفت: خلیفه، قبل از شما، از این شربت به گروهی از بزرگان نوشانده و امرکرده که شما هم از آن بنوشید؛ امام فرمودند: آن را در شب می‌نوشم؛ اما غلام اصرار کرد که باید حتما خنک نوشیده شود، در نتیجه، امام از آن شربت زهرآلود نوشیده و بر اثر همان سم به شهادت رسیدند.[84]
    • اما اکثر تاریخ نویسان شهادت آن حضرت را به گونه دیگری نقل می کنند:[85]

    مسعودی، تاریخ نویس قرن سوم، می نویسد: معتصم(برادر مامون) و جعفر(پسر مامون) در فکر از بین بردن امام جواد(علیه السلام) بودند، به این خاطر که ام الفضل، دختر مامون، از آن حضرت فرزندی نداشت. پس از مرگ مامون، جعفر، خواهرش را به کشتن امام جواد(علیه السلام) تشویق کرد، آن دو با هم دستی معتصم، انگور زهرآلودی را به امام خورانیدند.[86]

    دو نظریه مهم از علمای شیعه

    شیخ مفید در مورد اینکه ، امام جواد(علیه السلام) با سَم به شهادت رسیده باشد، گفته است: در این زمینه برای من روایتی ثابت نشده است که به آن شهادت دهم.[87] همچنین، ایشان معتقد است که راهی برای یقین پیداکردن به شهادت برخی از امامان مانند امام جواد(علیه السلام) نیست.[88]

    در مقابل این دیدگاه مرحوم شیخ مفید، اکثریت علمای شیعه مانند سید محمد صدر، با استدلال به روایت «ما مِنّا إلّا مقتولٌ شهیدٌ»[89] (کسی از ما نیست، جز آنکه شهید می‌شود) به شهادت تمام ائمه، ازجمله امام جواد(علیه السلام) باور دارند.[90]

    لازم به ذکر است که علامه سید جعفر مرتضی عامِلی، بر این باور است که این کلام شیخ مفید از روی تقیه و پنهان کاری بوده است، چراکه شیخ مفید ساکن بغداد بوده و با توجه به دوران سخت شیعیان در آن زمان، ایشان نمی‌توانسته به صورت واضح، عقاید شیعه را در مورد اینکه شهادت ائمه(علیهم السلام) به‌دست حکومت عباسیان بوده، ذکر کند. همچنینف جناب علامه سید جعفر، این احتمال را داده که ممکن است با توجه به سختی دسترسی علما به منابع اصلی (در زمان شیخ مفید) این مطلب به دست ایشان نرسیده باشد.[91]


    [1] ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹

    [2] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲

    [3] اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷

    [4] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲

    [5] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱

    [6] دارای اختیار

    [7] مورد رضایت

    [8] توکل کننده به خدا

    [9] با تقوا

    [10] پاکیزه

    [11] پرهیزگار

    [12] برگزیده

    [13] پسندیده

    [14] با قناعت

    [15] ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹

    [16] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱

    [17] اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹

    [18] مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶

    [19] طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵

    [20] کسانی که در پیروی از امام کاظم (علیه السلام) توقف کردند و بعد از ایشان، کسی را امام نمی دانند.

    [21] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰ تا 323

    [22] پنهان کاری در انجام وظایف و آنچه که انسان به آن اعتقاد دارد.

    [23] بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶

    [24] پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰

    [25] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱

    [26] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶

    [27] مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳

    [28] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵

    [29] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵

    [30] مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲

    [31] جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.

    پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸

    [32] ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰

    [33] قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷

    [34] مادر فرزند

    [35] حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷

    [36] نگاه کنید به:

    مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵

    ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷

    محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۳۲

    بحرالعلوم گیلانی، انوار پراکنده در ذکر احوال امامزادگان و بقاع متبرکه ایران، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۷۸

    [37] طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴

    [38] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳

    [39] پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰

    [40] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵

    [41] جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶

    [42] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳

    [43] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰

    [44] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۲-۹۶

    [45] مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷

    [46] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۵

    [47]همان، ص۲۶۶.

    [48] نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸

    [49] بحار الانوار، جلد 50 صفحه 99

    [50] (یونس بن عبدالرحمن کسی بود که وقتی شخصی، در مورد او از امام رضا (علیه السلام) سوال شد آیا یونس بن عبدالرحمن مورد اعتماد شما هست که من از او سوالات شرعی مورد نیازم را بپرسم؟ امام فرمودند: بله. ) (بحار الانوار، جلد 2 صفحه 251)

    [51]

    [52] ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳

    [53]  نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۷۷-۷۸

    [54] جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸

    [55] نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸

    [56] سوره مریم، آیات۱۲_ ۳۰ تا ۳۲ 

    [57] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲

    [58] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۳

    [59] سازمان وکالت، حلقه ای ارتباطی بود که از امام معصوم و عده‌ای از شیعیان نزدیک و و فادار به آن حضرت تشکیل می شد، این ساختار ارتباطی تقریباً همزمان با خلافت حاکمان عباسی از سال ۱۳۲ قمری دوره امامت امام صادق (علیه السلام) تأسیس شد اما با وفات علی بن محمد سمری، آخرین سفیر امام زمان (عجل الله فرجه) و آغاز غیبت کبری آن حضرت در سال ۳۲۹ قمری از بین رفت؛ این سازمان، برای جمع‌آوری و تحویل وجوهات شرعی به نمایندگان امام و پاسخگویی به مسائل و شبهات شیعیان به وجود آمد.

    [60] جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷

    [61] همان، جلد 1 صفحه 123

    [62] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۶

    [63] طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱

    [64] همان ص۳۴۸

    [65] همان ص۳۴۹

    [66] نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷

    [67] همان، ص253

    [68] قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷

    [69] سازمان وکالت، ج۲، ص۵۳۲

    [70] همان

    [71] بیانات رهبری در سالروز شهادت امام جواد (علیه السلام) در مهدیه تهران

    [72] ارتباط شیعیان ايران با امام جواد(ع)، پایگاه اطلاع‌رسانی مکارم شیرازی

    [73] خزعلی، موسوعه الامام الجواد، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۱۶-۵۰۸

    [74] طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳

    [75] احمدی میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۳۸۱، ۴۲۷ و…

    [76] اصول کافی ج 1ص۴۹۶ چاپ دارالکتب اسلامیه تهران

    [77] مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴

    [78] ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰

    [79] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳، ۲۹۵

    [80] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶

    [81] ابن‌ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳

    [82] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳

    [83] عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰

    [84] مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸

    [85] ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۱

    [86] مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷

    [87] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵

    [88] شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۲

    [89] صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵

    [90] صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷

    جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۰-۴۸۱

    [91] عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱

    مطالب مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *