یکشنبه / ۵ اسفند / ۱۴۰۳ Sunday / 23 February / 2025
×

نسب خانوداگی پدر و مادر یازدهمین پیشوا و امام شیعیان دوازده امامی، حضرت حسن بن علی معروف به “عسکری[1]” (علیه السلام) می باشند که پدر بزرگوار ایشان، امام هادی(علیه السلام) و مادر محترم ایشان، “ام ولد” بوده اند. در مورد نام مادر بزرگوار ایشان، چند نقل وجود دارد: برادران برای آن حضرت، سه برادر به […]

زندگی نامه امام حسن عسکری علیه السلام – امام یازدهم شیعیان
  • کد نوشته: 7931
  • 54 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • نسب خانوداگی

    پدر و مادر

    یازدهمین پیشوا و امام شیعیان دوازده امامی، حضرت حسن بن علی معروف به “عسکری[1]” (علیه السلام) می باشند که پدر بزرگوار ایشان، امام هادی(علیه السلام) و مادر محترم ایشان، “ام ولد” بوده اند. در مورد نام مادر بزرگوار ایشان، چند نقل وجود دارد:

    1. سَوسَن[2]
    2. حدیث[3]
    3. عَسفان (این نام فقط در یک منبع آمده)[4]
    4. حربِیَّة[5]
    5. سلیل[6]

    برادران

    برای آن حضرت، سه برادر به نام های: سید محمد، سید حسین و جعفر وجود داشته است که از این میان، تنها جعفر، کسی بود که فرزند صالح و شایسته ای برای خاندان خود نبود، او بعد از شهادت امام عسکری(علیه السلام) خود را امام خواند[7] و با انکار کردن اینکه فرزندی برای برادرش وجود دارد، خود را تنها وارث امام عسکری(علیه السلام) دانست و خواستار میراث آن حضرت بود.[8]

    همسر

    آنطور که منابع مشهور نقل کرده اند، تنها فرزند امام عسکری(علیه السلام) که امام مهدی(عجل الله فرجه) باشند، از کنیز آن حضرت به دنیا آمده اند و گویا آن حضرت، همسری برای خود انتخاب نکرده اند.[9]

    نقل های تاریخی، برای مادر بزرگوار امام مهدی(علیه السلام)، نام های مختلفی گفته اند، این اختلاف می تواند دو دلیل داشته باشد:

    1. امام عسکری(علیه السلام) غلامان و کنیز های زیادی از نژاد های مختلف رومی، ترکی و “صَقلابی[10]” داشتند[11]، ممکن است نام مادر ایشان در بین آنها اشتباه شده باشد.
    2. تلاش برای مخفی نگاه داشتن تولد امام مهدی(علیه السلام) باعث شده است که نام مادر ایشان نامعلوم باشد تا نتوانند به آن حضرت صدمه ای وارد کنند.[12]

    فرزند

    در مورد تعداد فرزندان ایشان، نقل های مختلفی وجود دارد:

    1. نقل مشهور شیعیان و عده ای از اهل سنت معتقدند که تنها فرزند امام عسکری(علیه السلام) فردی است به نام “م‌ح‌م‌د” (امام مهدی علیه السلام) و آن حضرت به جز ایشان، فرزندی نداشته اند.[13]
    2. عده ای دیگر از راویان احادیث، به غیر از حضرت مهدی(علیه السلام)، دو دختر به نام های “فاطمه” و “دَلالة” برای ایشان ذکر کرده اند.[14]
    3. برخی دیگر، علاوه بر امام زمان(عجل الله فرجه)، دخترانی به نام های “فاطمه” و “عایشة” را هم جزء فرزندان آن حضرت دانسته اند.[15]
    4. برخی از اهل سنت، تعداد فرزندان آن حضرت را چهار نفر نقل کرده اند: “صاحب الزمان(عجل الله فرجه)”، “موسی”، “فاطمه” و “اُمّ موسی”
    5. در مقابل نقل های بالا، تعدادی از اهل سنت، گمان کرده اند که اصلا امام عسکری(علیه السلام)، فرزندی نداشته اند[16] که احتمالا این اعتقاد آنها به خاطر پنهان بودن ولادت امام مهدی(علیه السلام) و عدم اطلاع آنها بوده است.[17]

    لقب ها و کنیه ها

    القاب اختصاصی:

    برای آن حضرت چند لقب اختصاصی گفته اند:[18]

    1. زَکِیّ[19]
    2. رفیق[20]
    3. صامِت[21]
    4. خالِص[22]
    5. مُضِیئ[23]
    6. حسن اخیر[24] (چون دومین امام هم، حسن نام دارند، به یازدهمین امام که حسن نام دارند، حسن اخیر گفته اند)

    القاب مشترک:

    برخی از منابع برای ایشان، دو لقب مشترک نیز نقل کرده اند:

    1. ابن الرضا(علیه السلام): این لقب بین سه امام بزرگوار، امام جواد، امام هادی و امام عسکری(علیهم السلام) مشترک است، زیرا که هر سه این معصومین فرزندان امام رضا(علیه السلام) محسوب می شوند.[25]
    2. عسکری: این لقب را نیز برای امام هادی و امام عسکری(علیهما السلام) ذکر کرده اند، زیرا هردوی این بزرگواران در شهر سامراء، که منطقه ای نظامی بوده زندگی می کردند.[26]

    کنیه ها:

    برای آن حضرت، چند کنیه ذکر کرده اند که برخی مشهور و برخی دیگر غیر مشهورند:

    1. ابو محمد[27]
    2. ابوالحسن[28]
    3. ابوحجة الله[29]
    4. ابوالقائم[30]

    ولادت

    مکان تولد

    با اینکه مشهور علمای شیعه، مکان ولادت ایشان را در مدینه دانسته اند[31] اما برخی از نویسندگان، بر این باورند که ایشان در سامرا به دنیا آمدند.[32]

    زمان تولد

    هرچند در مورد مکان تولد آن حضرت، اختلاف چندانی وجود نداشت، اما زمان تولد ایشان را مختلف نقل کرده اند:

    1. ماه ربیع الثانی سال 232قمری[33]: (مشهور علمای گذشته، این تاریخ را گفته اند)[34]
    2. ماه رجب سال 214قمری[35]
    3. 4 ربیع الثانی[36]
    4. 10 ربیع الثانی سال 232قمری[37]
    5. روز جمعه، 8 ربیع الثانی سال 232قمری[38]

    امامت

    دلایل امامت

    یکی از مهم ترین نشانه ها و دلایل امامت امام عسکری(علیه السلام)، وصیت و تصریح پدر بزرگوارشان، امام هادی(علیه السلام) بر امامت ایشان است.[39] علمای شیعه روایات و نامه های متعددی از امام هادی(علیه السلام) برای این مطلب ذکر کرده اند.[40] به عنوان مثال، به این روایت توجه کنید:

    «…عن علی بن عمرو نوفلی قال كُنْتُ مَعَ أَبِي اَلْحَسَنِ ع فِي صَحْنِ دَارِهِ فَمَرَّ بِنَا مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا صَاحِبُنَا بَعْدَكَ فَقَالَ(علیه السلام) لاَ صَاحِبُكُمْ بَعْدِيَ اَلْحَسَنُ(علیه السلام)»[41]

    {“علی بن عمرو نوفلی” می گوید: همراه امام هادی(علیه السلام) در حیاط خانه ایشان بودم، در آن هنگام پسر آن حضرت، به نام محمد، از پیش ما عبور کرد، به امام هادی(علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم، ایشان (محمد) صاحب اختیار ما (امام) بعد از شماست؟ ایشان فرمودند: خیر، صاحب شما (امام و سرپرست شما) بعد از من (فرزندم) حسن (امام عسکری علیه السلام) است.}

    مدت امامت

    بعد از شهادت امام هادی(علیه السلام)، امامت و رهبری جامعه به امام عسکری(علیه السلام) سپرده شد و ایشان در آن زمان حدودا 22 سال سن داشتند، اما مدت امامت آن حضرت از 6 سال (از سال 254 تا 260قمری) بیشتر طول نکشید.[42] 

    اوضاع شیعیان، هنگام امامت رسیدن آن حضرت

    بنابر نقل تاریخ، بیشتر پیروان و یاران امام هادی(علیه السلام) بعد از شهادت ایشان به امام عسکری پیوستند و ایشان را به عنوان امام خود خواندند، اما در مقابل، گروهی اندک از شیعیان به امامت “سید محمد”(برادر امام عسکری علیه السلام که در زمان زندگانی امام هادی علیه السلام از دنیا رفته بود) معتقد شده و گروهی دیگر از شیعیان به امامت “جعفر کذاب” (برادر دیگر امام عسکری علیه السلام) روی آوردند. [43]

    گروهی که جعفر را امام خوانده بودند، در موارد بسیار زیادی، با روش های مختلف به مخالفت با امام می پرداختند و آن حضرت را تحقیر و تمسخر می کردند، به چند نمونه توجه کنید:

    • از دستورات امام و نمایندگان آن حضرت سرپیچی کرده و به مخالفت با اعتقادات آنها بر می خاستند.[44]
    • گاهی ادعا می کردند که علم و دانش آن حضرت، به مقداری نیست که در حد و اندازه جایگاه امامت باشد، این گروه با غرور و تکبری که ناشی از نادانی شان بود، پیروان امام عسکری(علیه السلام) را “حِمارِیَّة” (الاغ ها) می خواندند ![45]
    • گاهی چنین وانمود می کردند که نامه هایی که آن حضرت می نویسند، دارای اشکالات ادبیاتی است و به گمان خود، در نامه امام، اشتباه یافته اند! مثلا به این روایت توجه کنید:

    «روى الكلابي عن أبي الحسين بن علي بن بلال و أبو يحيى النعماني قالا: ورد كتاب من أبي محمد و نحن حضور عند أبي طاهر من بلال فنظرنا فيه فقال النعماني: فيه لحن أو يكون النحو باطلا- و كان هذا بسر من رأى- فنحن في ذلك إذ جاءنا توقيعه: ما بال قوم يلحنوننا و ان الكلمة نتكلّم بها تنصرف على سبعين وجها فيها كلّها المخرج منها و المحجّة.»[46]

    (از کلابی روايت شده كه گفت: نامه‌اى از امام حسن عسكرى (علیه السلام) برای ما رسید، ما نزد ابو طاهر[47] حضور داشتيم، در آن نامه نگاه كرديم، ابو يحياى نعمانى گفت: در اين نامه غلط ديده مى‌شود و از لحاظ عبارت نحوى صحيح نيست، این در حالی بود که امام عسكرى (علیه السلام) در سرّمن‌رأى (سامرا) حضور داشت، ما مشغول گفتگو بوديم كه ناگهان نامه امام عسكری (علیه السلام) آمد، در آن نامه نوشته بود: چگونه است حال آن گروهى كه از ما اشتباه می گیردند(می خواهند به ما سخن بياموزند) در صورتى كه آن كلمه‌اى را كه ما بگوئيم هفتاد معنا دارد كه همه آن معانى از آن كلمه استفاده خواهند شد.)

    • برخی از اوقات، از نوع لباسی که آن حضرت می پوشیدند ایراد می گرفتند و به گمان خود فکر می کردند، پوشیدن لباس سفید نرم و لطیف از شخص امام به دور است ![48]
    • از عملکرد وکیل های امام، ناراضی بوده و امام را مورد نکوهش قرار می دادند.[49]

    این گونه رفتارها بود که بسیار امام عسکری(علیه السلام) مورد آزار قرار داده تا جایی که ایشان فرمودند: « مَا مُنِيَ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي ع بِمَا مُنِيتُ بِهِ مِنْ شَكِّ هَذِهِ الْعِصَابَةِ فِيَّ»[50]

    (…هیچکدام از پدرانم به آن آزمایشی که من به آن دچار شدم از شک و تردید این گروه در مورد امامت من، آزمایش و امتحان نشدند…)

    برخی از شیعیان معتقدند شاید همین آزار و اذیت هایی که به آن حضرت می رسید، باعث شد که جامعه مسلمانان از نعمت حضور امام بی بهره شوند و امامشان از آنها پنهان بماند.[51]

    دوران زندگی آن حضرت

    ترک وطن و سفر به سامرا

    در سالی که متوکل عباسی[52]، حاکم وقت عباسیان، امام هادی(علیه السلام) را از مدینه به پایتخت خود که سامرا بود، فرا خواند، امام عسکری(علیه السلام) هم در آن زمان که در سنین کودکی قرار داشتند به همراه پدر بزرگوارشان در این سفر به سامرا آمدند. نقل تاریخ نویسان در مورد زمان دقیق این سفر، مختلف است، عده ای معتقدند که این سفر در سال 233قمری بوده است[53]؛ عده ای دیگر بر این باورند که سفر امام به سامرا در سال 236 قمری رخ داده است[54] اما برخی از علمای بزرگ شیعه مانند مرحوم “شیخ مفید”، نامه متوکل به “یحیی بن هرثمه” (که مامور بود امام را به سامرا بیاورد) را در سال 243قمری نقل می کنند.[55]

    شبهه ی حج نرفتن امام

    مشهور این است که از آنجایی که دوران زندگانی امام در سامرا، به سختی می گذشت و حکومت عباسیان به شدت، حرکات و رفتارهای امام را تحت نظر می گرفتند، امام عسکری(علیه السلام) تنها امامی هستند که نتوانستند حج انجام بدهند، اما این ادعا مورد پذیرش نیست به چند دلیل:

    1. با اینکه آن حضرت در اصل، تحت نظارت شدید حکومت عباسی بود اما به صورت رسمی و ظاهری، زندانی محسوب نمی شدند و بلکه حکومت وقت، تلاش می کرد برای فریب دادن مردم، برخورد های محترمانه ای با امام انجام دهند و حتی گاهی در مراسم های عمومی از ایشان دعوت می کردند.[56]
    2. گاهی از اوقات آن حضرت برای کاری از شهر خارج شده و سپس بر می گشتند.[57]
    3. گزارشی از برخی از راویان در کتب نقل شده که راوی آن در شهر مکه با امام عسکری(علیه السلام) ملاقات کرده و از ایشان حدیث را نقل می کند:

    «حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عُبَيْدٍ الضَّبِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ بَابَوَيْهِ الرَّجُلُ الصَّالِحُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ أَبُو السَّيِّدِ الْمَحْجُوبِ إِمَامُ عَصْرِهِ بِمَكَّةَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّقِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ التَّقِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْكَاظِمُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّجَّادُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ(ص)قَالَ حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ سَيِّدُ الْمَلَائِكَةِ قَالَ قَالَ اللَّهُ سَيِّدُ السَّادَاتِ عَزَّ وَ جَلَ‌ إِنِّي‌ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ أَقَرَّ لِي بِالتَّوْحِيدِ دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي‌»

    {“ابو نصر احمد بن حسین بن احمد بن عبید ضبی” می گوید: از انسان شایسته ای همچون “ابوقاسم محمد بن عبید الله بن بابویه” شنیدم که گفت: از “ابو محمد احمد بن محمد بن ابراهیم بن هاشم” شنیدم که از می گفت: از “حسن بن علی (امام عسکری علیه السلام)” بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر(علیهم السلام) که امام عصر و زمان خود و پدرِ “آقای بزرگوار پنهان”(امام زمان عجل الله فرجه) بود در مکه شنیدم که فرمود: پدرم”علی بن محمد نقی”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”محمد بن علی تقی” به من فرمودند: پدرم”علی بن موسی الرضا”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”موسی بن جعفر کاظم”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”جعفر بن محمد صادق”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”محمد بن علی باقر”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”علی بن حسین سجاد، زینت عبادت کنندگان”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”حسین بن علی، آقا و سرور جوانان اهل بهشت”(علیه السلام) به من فرمودند: پدرم”علی بن ابی طالب، سرور جانشینان”(علیه السلام) به من فرمودند: حضرت “محمد بن عبدالله، سرور پیامبران”(صلی الله علیه وآله وسلم) به من فرمودند: “سرور فرشتگان، حضرت جبرئیل” به من فرمود: بزرگترینِ بزرگان عالم، خداوند تبارک و تعالی می فرماید: به درستی، من خدایی هستم که هیچ معبودی جز من نیست، پس هرکس، به من و یگانگی من اقرار و اعتراف کرد، در پناهگاه من وارد شده است و هرکس که در پناهگاه من وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود.}

    خلفای دوران حضرت

    دوران زندگانی با برکت آن حضرت همزمان با روی کار آمدن سه خلیفه عباسی بوده است:

    1. معتز عباسی[58]
    2. مهتدی عباسی
    3. معتمد عباسی

    دوران خلافت “المعتز بالله”[59]

    او از سال 251[60] یا 252[61] پس از کشتن برادرش مستعین[62] خلافت را به دست گرفت و تا 255قمری[63] حکم رانی می کرد؛ یک سال از امامت حضرت در دوران او بوده است.[64]

    طبق نقل تاریخی، همچنان که امام هادی(علیه السلام) را به شهادت رساند[65]، دشمنی خود را با امام عسکری(علیه السلام) نیز با آزار و اذیت کردن آن حضرت نشان داد[66] و آن حضرت را زندانی کرد.[67]

    دشمنی او با امام به گونه ای بود که حتی به زندان بان خود دستور داده بود با ایشان به بدی رفتار کند.[68]

    برخی از تاریخ نویسان بر این باورند که دلیل این رفتارهای زشت و آزار دهنده معتز با امام عسکری(علیه السلام) این بود که نمی توانست دانش و علم امام و مقبولیت مردمی آن حضرت را ببیند، از طرفی می دانست ایشان پدر همان امامی است که شیعیان منتظر او هستند و می آید و تمام حکومت های ظالم را نابود می سازد.[69]

    طبق شواهد و نقل ها، معتز، قصد به شهادت رساندن امام عسکری(علیه السلام) را هم داشت؛ او به سعید بن حاجب دستور داده بود تا امام را از سامرا به کوفه ببرد و مخفیانه آن حضرت را گردن بزند، اما این دستور به سرانجام نرسید و سه روز بعد از این قصد شوم، کشته شد.[70]

    دوران خلافت “المهتدی بالله”[71]

    پس از قتل معتز، خلافت عباسیان به مدت کمی (یازده ماه و پانزده روز) از سال 255 تا 256قمری به دست مهتدی افتاد.[72]

    آن طور که برخی از تاریخ پژوهان نقل می کنند، او بر خلاف دیگر خلفای عباسی، رفتاری عبادت گونه داشت و راه نرم خویی و ملایمت با مردم را در پیش گرفت.[73]

    اما از رفتارهای ناشایست او با امام این بود که در زمان خلافت او، آن حضرت همچنان در زندان بودند.[74]

    دوران خلافت “المعتمد علی الله”[75]

    خلافت معتمد در 14 رجب[76] یا 18 رجب سال 256[77] شروع شد. در این زمان که قیام های شیعیان هم شروع شده بود، امام عسکری(علیه السلام) از زندان آزاد شدند اما به خاطر رسیدگی به امور شیعیان، در ماه صفر سال260قمری، به دستور معتمد دوباره به زندان افتادند.[78] حدود 30 روز بعد از زندانی شدن، به نوعی از زندان آزاد شدند اما با همراهی کارگزاران حکومت، به خانه حسن به سهل انتقال داده شدند.[79]

    معتمد، امام عسکری(علیه السلام) را شدیدا زیر نظر داشت[80] و با قرار دادن ماموران زیادی در دور و بر آن حضرت، ایشان را در بسیاری از کارها محدود کرده بودند[81] به اندازه ای که ایشان مجبور بودند در هفته، دوبار، روزهای دوشنبه و پنجشنبه خود را به دربار معرفی کنند![82]

    برخی از علمای شیعه معتقدند این سختگیری ها به خاطر این بود که در آن زمان، شایعه شده بود که امام دوازدهم که فرزند امام عسکری(علیهما السلام) هستند، قیام می کند و حکومت عباسیان را از بین می برد، به همین دلیل، دستگاه حکومت، در جستجوی فرزند ایشان بوده تا هرطوری شده آن حضرت را به شهادت برسانند؛ امام عسکری(علیه السلام) هم به همین خاطر ولادت فرزندشان را مخفی می کردند.[83]  

    قیام های صورت گرفته در زمان حضرت

    برخی از این قیام ها از سمت شیعیان و برخی دیگر با سوء استفاده از عنوان علویان شکل گرفت:

    1. قیام “علی بن زید” و “عیسی بن جعفر”

    این دو که بزرگوار که از نسل امام حسن مجتبی(علیه السلام) بودند در سال 255قمری بر ضد معتز، قیام خود را در کوفه آغاز کردند؛ معتز عباسی، با فرستادن لشکری به سوی آنها به فرماندهی سعید بن صالح، قیام آنها را در هم شکست.[84]

    1. قیام “علی بن زید بن حسین”

    ایشان همان طور که از نامشان پیداست از نسل امام حسین(علیه السلام) بوده و در کوفه می زیستند؛ ایشان بر ضد مهتدی قیام کردند و وقتی که به مقابله با او آمدند شکست خوردند، اما هنگامی که معتمد به حکومت رسید، کیجور ترکی را به نبرد ایشان فرستاد؛ ظاهرا ایشان در مقابله با آن فرد ناکام مانده و بعد از مدتی در فرار از دست او در سال 257قمری به شهادت رسیدند.[85]

    1. قیام “احمد بن محمد بن عبدالله”

    او نیز در زمان خلافت معتمد عباسی بر ضد حکومت شورش کرد اما خواستار خلافت بود و در منطقه ای بین بَرقة[86] و اسکندریه، خود را خلیفه خواند؛ احمد بن طولون ترکی که از سمت معتمد در آنجا حاکم بود، با سپاهی به او حمله کرد و او و پیروانش را به قتل رساند.[87]

    1. قیام “صاحب زنج”

    علی بن محمد، معروف به صاحب زنج، با حمایت زنگی ها[88] در سال 255قمری بر ضد حکومت وقت، قیام کرد و در مدت 15سال، بر سرزمین های بزرگی دست پیدا کرد و آنها را تحت قدرت خود در آورد.[89]

    او خود را علوی و از نسل زید، فرزند امام سجاد(علیه السلام) معرفی می کرد[90] اما امام عسکری(علیه السلام) او را از اهل بیت نمی دانستند.[91]

    ارتباط آن حضرت با شیعیان

    امام عسکری(علیه السلام) با وجود دوران زندگانی سختی که داشتند، ارتباط خود با شیعیان را قطع نکرده و همانند پدر و پدربزرگ خود (علیهما السلام)، از طریق “سازمان وکالت” به حل مشکلات و اداره امور آنها می پرداختند.[92]

    طبق نقل های تاریخ، در قسمت های مختلف زندگانی آن حضرت، ارتباط مستقیم شیعیان با ایشان با مشکلات زیادی روبرو بوده است،[93] به همین دلیل، گاهی از اوقات که دربار خلافت، ایشان را پیش خود می طلبیدند، شیعیان در مسیر حرکت ایشان می ایستادند تا با ایشان دیدار کنند.[94]

    در برخی از کتاب ها، روایاتی دیده می شود که از اجتماع مردم در هنگام عبور ایشان و احترام آنها به امام خبر می دهند.[95]

    شدت خطر ملاقات با امام عسکری(علیه السلام) در این زمان به گونه ای بود که راوی نقل می کند:

    اجْتَمَعْنَا بِالْعَسْكَرِ وَ تَرَصَّدْنَا لِأَبِي مُحَمَّدٍ ع يَوْمَ رُكُوبِهِ فَخَرَجَ تَوْقِيعُهُ أَلَا لَا يُسَلِّمَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ وَ لَا يُشِيرُ إِلَيَّ بِيَدِهِ وَ لَا يُومِئُ أَحَدُكُمْ فَإِنَّكُمْ لَا تَأْمَنُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ.[96]

    (در محله عسکر، جمع شدیم و منتظر امام عسکری(علیه السلام) بودیم در روزی که قرار بود امام به دربار برده شوند، در این هنگام نامه ای از ایشان رسید که وقتی من از آنجا عبور کردم، کسی به من سلام نکند و حتی با دست یا با چشم هم به من اشاره نکند، زیرا شما در امان نیستید.)

    نمایندگان آن حضرت

    • عثمان بن سعید

    یکی از مشهور ترین نمایندگان امام عسکری(علیه السلام) که به عنوان باب و رابط مستقیم امام با شیعیان شناخته می شود، “عثمان بن سعید” است. ایشان حتی پس از شهادت آن حضرت، اولین نائب خاص امام زمان(عجل الله فرجه) در زمان غیبت صغری بودند.[97]

    • عقید

    ایشان خادم مخصوص امام عسکری(علیه السلام) بوده که از دوران کودکی امام در خدمت آن حضرت بودند، در این دوران (دوران امامت آن حضرت)، بسیاری از نامه های امام به شیعیان، توسط ایشان رسانده می شد.[98]

    • ابوالادیان

    گفته شده که ایشان هم در مواقعی، نامه رسان امام به شهرهای مختلف بوده اند.[99]

    آماده‌‌سازی شیعیان برای عصر غیبت

    برخی از تاریخ پژوهان شیعه بر این باورند که امام عسکری(علیه السلام) با انجام کارهایی، زمینه ورود شیعیان به دوران غیبت و عدم حضور امام را آماده سازی کردند. از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

    1. سخن گفتن با یاران و شیعیان از پشت پرده
    2. انجام فعالیت های امام، توسط نمایندگان ایشان[100]
    3. پاسخ کامل ندادن به سوالات شرعی به خاطر اینکه به دنبال حل آنها بروند[101]
    4. بیان قواعد و قانون های کلی برای حل مسائل فقهی[102]
    5. راهنمایی کردن به مراجعه به برخی کتاب های حدیثی برای دریافت پاسخ سوالات احکام[103]

        شهادت

    آن حضرت 28 سال بیشتر، از عمر مبارکشان نگذشته بود که در زمان حکومت معتمد عباسی به شهادت رسیدند. [104]

    هم در مورد تاریخ شهادت ایشان و هم در مورد علت شهادت آن حضرت نقل های متفاوتی وجود دارد:

    زمان شهادت:

    1. هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری قمری[105]
    2. ماه ربیع الثانی سال 260 هجری قمری
    3. ماه جمادی الاولی سال 260 هجری قمری[106]

    علت شهادت:

    1. شیخ مفید می نویسد که ایشان در اول ماه ربیع الاول سال 260، مریض شدند و بر اثر همان بیماری از دنیا رفتند.[107] (برخی از تاریخ پژوهان، این سخن شیخ مفید را توجیه کرده اند به اینکه، این حرف به خاطر فضای خطرناک آن دوران و از روی تَقِیّه گفته شده است[108])
    2. اما بسیاری از علما و بزرگان شیعیان، بر اساس روایت “«ما منا الا مقتول او شهید»: (از ما اهل بیت نیست مگر اینکه کشته و شهید می شود)[109]” بر این باورند که ایشان همانند دیگر امامان معصوم، به حالت عادی از دنیا نرفته، بلکه به شهادت رسیده اند.[110]

    بر تایید این مطلب دو گزارش تاریخی، گواه می دهند:

    • دستور معتز عباسی به ابن حاجب مبنی بر کشتن امام در مسیر کوفه[111]
    • تصمیم مهتدی عباسی بر قتل امام در زندان[112]

    محل دفن

    امام عسکری (علیه السلام) نیز همانند پدر بزرگوار خود امام هادی (علیه السلام) در خانه ای که در سامرا در آن زندگی می کردند به خاک سپرده شدند.[113]

    پس از شهادت امام عسکری (علیه السلام)، بازارهای شیعیان تعطیل شد و حتی بزرگان و دولتمردان عباسی نیز در تشییع پیکر مبارک آن حضرت شرکت داشتند.[114]


    [1] به شهر سامراء، “عسکر (محل جمع شدن لشکر و سپاه)” می گفتند، چون لشکر معتصم عباسی در آنجا مستقر بود:

    سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۳۰۰.

    [2] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۳

    [3] شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۱۳

    [4] نوبختی، فرق الشیعه، نشر دار الأضواء – بيروت، پاورقی، ص۹۶

    [5] عطاردی، مسند الامام العسکری، ص۴۹

    [6] حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ۱۳۶۹ق، ص۱۲۳

    [7] صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۳۱۹و320

    [8] ابن رستم طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۴۲۵

    [9] پاکتچی، «حسن عسکری،‌امام»، ص۶۱۸

    [10] کشور یا سرزمینی ناشناخته که با روم، هم‌مرز بود

    [11] مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۴۰۹ق، ص۲۶۶، به نقل پاکتچی، «حسن عسکری(ع)، امام»، ص ۶۱۸

    [12] محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۱۹۴

    [13] از شیعه: طبرسی، «تاج الموالید» در مجموعه نفیسه، ۱۳۹۶ق، ص۵۹

    از اهل سنت: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۴

    [14] خصیبی، الهدایة الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۳۲۸

    [15] ابن ابی‌الثلج، «تاریخ الائمه» مجموعه نفیسه، ۱۳۹۶ق، ص ۲۱-۲۲

    [16] ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ۱۹۸۲م، ص۶۱

    [17] سلیمیان، درسنامه مهدویت، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۴

    [18] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۵۲۳

    [19] پاکیزه

    [20] خوش اخلاق

    [21] شیر خُفته

    [22] اصیل

    [23] روشنایی دهنده

    [24] حسن دیگر

    [25] مناقب آل ابی طالب، همان

    [26] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۹۷۱-۱۹۷۲م، ج۲، ص۹۵

    [27] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۳

    [28] ابن رستم طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۴۲۴

    [29] خزعلی، موسوعة الامام العسکری، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۳۱

    [30] همان

    [31] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۹۲

    شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۱۳

    [32] ابن حاتم، الدر النظیم، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۷۳۷

    [33] دلائل الامامه همان، ص۴۲۳

    [34] نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص۹۵

    کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۳

    شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۱۳

    [35] مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ص242

    [36] قمی، وقایع الایام، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۲

    [37] شیخ طوسی، مصباح المجتهد، ۱۳۳۹ق، ص۷۹۲

    [38] طبرسی، تاج الموالید، ۱۳۹۶ق، ص۵۷

    [39] شیخ طوسی، الغیبه، ۱۳۹۸ق، ص۱۲۰-۱۲۲

    [40] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۴-۳۲۰

    [41] همان، ص314و315

    [42]

    [43] اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ۱۰۱

    [44] شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۵۴۱

    [45]  شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۰۰

    [46] مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۲

    [47] ابوطاهر، محمد بن علی بلال: او از اصحاب امام عسكری علیه السلام بود، مرحوم طبرسی او را از سفیران دوران غیبت صغری معرفی کرده است، اما شیخ طوسی او را جزء وکیل های ناشایسته در عصر غیبت برشمرده كه ادعای بابیت (نمایندگی امام زمان عجل الله فرجه) نموده و به مخالفت با دومین نائب خاص امام زمان(علیه السلام) یعنی محمد بن عثمان عمری پرداخت. به همین خاطر، علامه حلی در مورد قبول کردن روایات او  تردید نموده است .

    [48] شیخ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۴۶ـ۲۴۷

    [49] همان، ص۲۱۸.

    [50] شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۲۲

    [51] مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۷۴ش، ص۹۳

    [52] دهمین خلیفه عباسیان

    [53] نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص۹۲

    [54] مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ص۲۵۹

    [55] الارشاد، ج۲، ص۳۱۰

    [56] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۲۶۵، ح ۲۵

    [57] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۲۵۹، ح ۲۰

    [58] سیزدهمین خلیفه عباسی

    [59] کسی از طرف خدا عزیز شمرده شده است!

    [60] ابن‌شداد، الأعلاق الخطیرة، ۱۹۵۳م، ج‌۳، ص۷۰۰

    [61] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۵۰۰

    [62] ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج‌۲، ص۵۵۵

    [63] ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۱۰

    [64] معروف الحسنی، زندگانی دوازده امام(ع)، ۱۳۸۲ش، ج‌۲، ص۵۰۷

    [65] صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۸۸

    [66] تقی‌زاده داوری، تصویر امامان شیعه، ۱۳۸۵ش، ص۴۴۱

    [67] قرشی، زندگانی امام حسن عسکری(ع)، ۱۳۷۵ش، ص۲۶۳

    [68] شیخ طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۸

    [69] قرشی، زندگانی امام حسن عسکری(ع)،ص۲۶۳

    [70] ابن‌شهرآشوب مازندرانی، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج‌۴، ص۴۳۱

    [71] کسی که به دست خدا هدایت شده است!

    [72] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۱۹۸-۲۰۰

    [73] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۲۲

    [74] امام حسن عسکری (ع)،ویکی شیعه

    [75] اعتماد کننده بر خدا

    [76] یعقوبی، تاریخ‌ الیعقوبی، بیروت، ج‌۲، ص۵۰۷

    [77] ابی‌الفداء، تاریخ أبی الفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۶۶

    [78] مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ص۲۶۸

    [79] همان، ص269

    [80] قرشی، زندگانی امام حسن عسکری(ع)، ۱۳۷۵ش، ص۲۶۸

    [81] حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۱

    [82] منتظرالقائم، تاریخ امامت، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۵

    [83] مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۳۶

    [84] رجوع شود به مروج الذهب، ذکر خلافة المعتز بالله

    [85] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۳۹-۲۴۰

    [86] ناحیه ی ساحلی شرقی لیبی

    [87] مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۶۳ق، ج۴، ص۱۰۸

    [88] خاندان حكومتگر ترك نژاد در شام، موصل، سِنْجار، جزيره ابن عمر و شهرزور، از اوايل قرن ششم تا اواسط قرن هفتم، كه با نام اتابكان هم شناخته مى شوند.

    [89] ابن‌العمرانی، الإنباء فی تاریخ الخلفاء، ۲۰۰۱م، ج۱، ص۱۳۸

    [90] ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۲۰۵

    [91] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۵۲۹

    [92] کشی، رجال کشی، ۱۳۴۸ش، ص۵۶۰

    [93] پاکتچی، «حسن عسکری(ع)، امام»، ص۶۲۶

    [94] اربلی، كشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۹۳۰

    [95] طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۵-۲۱۶

    [96] راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۳۹

    [97] پاکتچی، «حسن عسکری(ع)، امام»، ص۶۲۶

    [98] شیخ طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۲

    [99] شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۰ق، ص۴۷۵

    [100] پورسید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ۱۳۷۹ش، ص۱۶۸ـ۱۶۹

    [101] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵

    [102] همان، ج۷، ص۴۵.

    [103] مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۷۴ش، ص۹۹

    [104] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۱

    [105] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۳

    [106] مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ۱۳۹۱، ص۵۳۰-۵۳۳

    [107] شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۳۶

    [108] عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱

    [109] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۲

    [110] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۱

    [111] عطاردی، مسند الإمام العسكری(ع)، ۱۴۱۳ق، ص۹۲

    [112] کلینی، الکافی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۲۹

    [113] شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۱۳

    [114] نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص۹۶

    مطالب مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *